امشب خدا هم دلش بسان دل من گرفته

امشب خدا هم دلش بسان دل من گرفته

خدایا ، تو که مهربون هستی چرا ؟
مگه نمیدونی که  سقف دل من چند وقتیست که دائم چکه میکنه
و بعضی وقتها ، ازش سیل روان میشه .

انگار دل تو هم امشب  پر شده و داره سر ریز میکنه .

باز باد بوی عطر غریبی  به مشام رساند .
عطری که شناختش سخت نیست .
عطری که برایم آشناست ، اما هرچی فکر میکنم نمیدونم ،  بوی این عطر رو کجا شنیدم .

عطر زیبایی ست .

این عطر حتی در بهترین مزون های عطر فرانسه هم تولید نمیشود .
عطری غریب  و چه زیبا ....

اهورای من تو بدادم برس ، دیگه گیج و منگ شدم و هرچه فکر میکنم ، چیزی بخاطرم نمیرسد .

ناگهان با صدای عجیب آسمون که مانند دل من و بسان  دخترکان بریده از سینه مادر ، از جا پریدم و
با دست به سر و سینه ام کوبیدم و قدرت بارش ابرهای چشمانم دوبرابر شد .

بوی عطر را شناختم .
اهورای من ،
چقدر دیر ،
اما  شناختم
این بوی عطر  ، از روح و جان تو نشات گرفته ،
آری تو  ،
اهورای من .

این بوی عطر از سمت پاک ترین و ناب ترین  انسان تو می آید .
انسانی که با خون خود و خانواده و اطرافیانش ،
انسانیت و آزادگی  را به من آموخت .

پس بیشتر ببار ای  ابرهای چشمانم
پس بیشتر ناله کن ، ای دل غمگین و غم زده من .

حال فهمیدم که تو نیز برای چه امشب گریانی و خون میباری
اهورای من .

بوی عطر نابت  امشب تمام  هستی را پر نموده است .
چه اهل دل باشی و چه نباشی
بوی عطر حسین امشب به واقع شنیدنیست .
اربعین ۱۳۹۴
چهلم مادرم
۲/۲۵بامداد
دیدگاه ها (۱۸)

..هیچ‌کس نمی‌داندساعت‌ها خیره شدن به آسمانیکه پشت میله‌های پ...

خودت را بی اجازه کشف کنباید چیزی درون تو باشد که دیگران، جز ...

آرام بخش ها حافظه ام را پاک کرده اند امّا دلم می گوید من کسی...

کربلایت سهم ما بدها نشد٬ این اربعین!!!!پا برهنه میروم سمتی ک...

My Vampire Mate Season 2 part : ۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط