آرایشگر گف

آرایِشگَر گُفٺـ:
بِفَرما شادومـــــاد راضے هستی?
جَوا با نوعـے حَسرَٺـُ دِلــ♡ـــخـورے
نِگـاهے بہ آیِنہ کَردُ گُفٺـ:
خوبہ دَستِتـ دَرد نَکُنِہ
وَلی
آهِ بُلَندے کِشـیدُ گُفتـ:
حالا هَمَشـو اَز تہ بِزَن
خواستَمـ بِبینَمـــ اَگِہ اِمشَبـ بہ جاےِ اون مَن دومـاد بودَمـ چہ شِکلے میشُدَمــٰٰٓـٓـٰٓ ....

#سےنا#
دیدگاه ها (۲۹)

از وقتی پدرم رفت شهر خالی شد...پدر مگر تو چند نفر بودی...

از وقتی بابام رفته‍...فقط دلخوشیم شده‍ اقام..‌.اقاییم تنه‍ام...

. به سلامتی پسری که عشقش عاشق رفیقش شد...اسم عشقشوتوگوشیش نو...

سخته اشکات رو بالشتت پاک کننسخته هر شب چشمات خنده های مصن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط