نام رمان حلما

نام رمان: حلما
نویسنده: شیما اسماعیلی
ژانر : عاشقانه
تعداد صفحات : ۱۵۴
بخشی از رمان:
عراق – الباسط- ۰۶۹۱ میلادی ..
آفتاب با تمام قدرتش با صورتم برخورد کرد چشمامو که باز کرده تازه یاد آهوی خوش خط
وخال کوچیکم افتادم که صبحا نه ش طبق معمول دیر شده بود.خیلی سریع از جا بلند شدم
و شال بزرگ و پهنمو که ترکیبی از گل های قرمز و سبز بود انداختم دورمو از اتاق بیرون
رفتم .مادر در اشپزخونه مشغول جوشوندن شیر گاو فربه و چاق ابی محمد بود.بادیدنم طبق
معمول اخماشو در هم کرد و گفت:
– چه قدر دیر بلند شدی ! کارا زمین مونده ابی محمد منتظره…
شال ومحکمتر کردم و گفتم:
– به هلال غذا ندادم ؛گرسنه اس …اول اون بعد میرم سراغ ابی محمد..
مادر به نشانه ی کنجکاوی اخماشو تو هم کردو گفت:
– سرو صداش نمیاد نکنه باز رفته جنگل…
وحشت زده از خونه زدم بیرون . راست می گفت هلال سرجاش نبود .چند بار دور تا دور خونه
چرخیدم اما پیداش نکردم با تس برگشتم خونه و به مامان گفتم :
– هلال نیست میرم دنبالش…


https://98iia.com/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%ad%d9%84%d9%85%d8%a7-%d9%86%d9%88%d8%af%d9%87%d8%b4%d8%aa%db%8c%d8%a7/
دیدگاه ها (۱)

نام رمان: پنجمین روزنویسنده: شیما اسماعیلیژانر : عاشقانهتعدا...

نام رمان: تنهای مغرورنویسنده: پریسا حکمتژانر : عاشقانهتعداد ...

نام رمان: منو ببخشنویسنده: زهرا جاودانیژانر : عاشقانهتعداد ص...

نام رمان: تا تلاقی خطوط موازینویسنده: zed.aژانر : عاشقانهتعد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط