شخصی از خدا دو چیز خواست

شخصی از خدا دو چیز خواست...
یک گل و یک پروانه...
اما چیزی که بدست اورد
یک کاکتوس و یک کرم بود...
غمگین شد.با خود اندیشید شاید خداوند من را دوست ندارد و بمن توجهی ندارد...
چند روز گذشت...
از ان کاکتوس پراز خار گلی زیبا روییده شد
و ان کرم تبدیل به پروانه ای شد...
اگر چیزی از خدا خواستید و چیز دیگری دریافت کردید
به او اعتماد کنید...
خارهای امروز گل های فردایند...
دیدگاه ها (۵)

ما فردا به ی مهمونی دعوتیم...شماهم دعوت اید...میای؟؟؟صاحبخون...

خدا مطلق است،بی جهت است.این تویی که در برابر او جهت میگیری.

من همیشه نیستمتوهمیشه نیستی'او' همیشه هست.

باورکن بعداز اون همه زخمی که زدیدردی که دادیمن هنوزم دستم تو...

چرا خدا از خواسته‌هامون چیزی دیگه میده؟ 🌵🦋

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط