مرا دیگر انگیزه ی سفر نیست

مرا دیگر انگیزه یِ سفر نیست.
مرا دیگر هوایِ سفری به سر نیست.
قطاری که نیم شبان
نعره کشان از دهِ ما می گذرد
آسمانِ مرا کوچک، نمی کند
و جاده ئی که از گُرده یِ پُل می گذرد
آرزویِ مرا با خود
به افق هایِ دیگر نمی برد.


#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۰)

جاده دلگیرست وقتی عشق همراهت نباشددوستان باشند, اما یار دلخو...

با تو بودن چقدر خوب است؛و صدای تو وقتی میخوانی ام،مثل عطر خا...

بیا بزنیم به جاده و اصلا ندونیم کجا میریمفقط آهنگ گوش بدیم و...

این جاده هم انگار تو را برد و نیاوردمن ماندم و پاییز غم‌انگی...

به یاد سلمان هراتی، قیصرامین پور و طاهره صفارزاده

باقی تابستان عجیب و محیرالعقول طی می‌شود.ماه گذشته از اینکه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط