ت تنگ

ﯾــﺎﺩﻣـﻪ ﯾﻪ ﺷﺐ ﺑﺭﺍﺵ ﻓﺮﺳتـﺎﺩﻡ : ﺩﻟـﻢ ﺑﺮﺍﺕ تنگ
ﺷـﺪﻩ
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻛﻤـﺘﺮ ﺑﻬﻢ ﻓﻜﺮ ﻛﻦ ﺗـﺎ ﺩﻟﺘﻨـﮕﻢ ﻧﺸﻲ
ﺍﻭﻧـﺸﺐ ﺗﺎ ﺧﻮﺩ ﺻﺒــ ﮔﺮﻳﻪ ﻛـﺮﺩﻡ . . . .
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﻲ ﻋﻼﻗﻪ ﺑﻮﺩﻧﺵ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ . . .
ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺻﻼً ﻧﻔﻬﻤﻴﺪ ﺩﻟﺘﻨﮕﯾﻢ ﺩﺳـﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﯾﺲ ! ﻭﮔﺮﻧﻪ
ﺑﻪ ﺟـﺎﻱ ﻛﻤـﺘﺮ" ﻫﻴـﭽﻮﻗـﺖ" ﺑﻬـﺶ ﻓـﻜــ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩﻡ
گذشــت...
کم کم تنهایٓــم گذاشت...
گفتم بی تو نمیتــونم و گفت:کار نشد ندارد هستند کسانی که جایم را پُــر کنــنـد...
زمان زیــادی گذشتـه است و ....
اما همچنان اوست تنهـا فرد محـبوب زندگیـٓم...
نمیدانم کجـاست که بیاید و ببینـد که کار نشُـد داشت و نشُد که نشُد که نشُد ...
عادت عجیـبیست دیدن عکس هایت...
بغض کردنم...
ریختن اشک هایم...
خیس شدن عکست...
و شکستنم...
این ها فقط ذره ای از قبال نبودنی بود که به آسـانی انتخـابش کردی...
به خیال آنکـه فراموش میشوی...
کجایی که ببینی نشُد که نشُد که نشُد...
دیدگاه ها (۷)

همه چیز بستگی به حال و هوای دلت دارداگر حال دلت خوب باشد ؛هو...

وقتی نیستم برایم جای خالی بگذار کنار بوق ها و ترافیک ها کنار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط