بچه که بودم
بچه که بودم
"پاییز"
با روپوش سرمهای از راه میرسید. بزرگتر که شدم، پسر همسایه بود... سربازی که اسمم را توی کلاهش نوشته بود...
مادرش میگفت: گروهبان جریمهاش کرده که هفت شب کشیک بدهد.
آن وقتها دوستت دارم را نمی گفتند
کشیک میدادند !
"پاییز"
با روپوش سرمهای از راه میرسید. بزرگتر که شدم، پسر همسایه بود... سربازی که اسمم را توی کلاهش نوشته بود...
مادرش میگفت: گروهبان جریمهاش کرده که هفت شب کشیک بدهد.
آن وقتها دوستت دارم را نمی گفتند
کشیک میدادند !
۶۸۷
۱۵ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.