چشمانت سرود باران است

چشمانت سرود باران است
و عطرت نشانی یاس های سپید..
سینه ات گندم زار داغ،
صدایت انعکاس آواز مرغان دریایی
و دستانت ادامه شعرهای از هم گسیخته من،
گره بزن به هم شعرهای مرا
از من شاعری بساز که نشانی یاس های سپید را بلد باشد
در گندمزارهای داغ آفتاب سوخته بدود و با مرغان دریایی ترانه بخواند،
دستانت را به شعرهایم پیوند بزن
که با عشق سرود باران را بسراییم...
تو شعر شوی
و
من شاعر...
#بیتاهراتیان #ازدواج
دیدگاه ها (۳)

هیتلری که شعر می گویدشبی که آفتاب می تابدو نیمه ی تابستانی ک...

اردیبهشت که می شود حال و هوای تو دردلم جان می گیرد انگار خا...

از هر طرف که سمت تو می آیمباد مخالف است،از هر سو به سمت کویِ...

خنده‌هایتهمان حسِ خوشبختی‌ستکه هر دم از لباسهایتسرچشمه می‌گی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط