سر گیسوی تو در مشت گره خورده ی باد

سر گیسوی تو در مشت گره خورده ی باد
خبر از خانه ی ویران شده در مه می داد

من همان نامه ی نفرین شده بودم که مرا
بارها خط زد و تا کرد ولی نفرستاد

داشتم خواب شفایی ابدی می دیدم
که تو از راه رسیدی مرض مادرزاد

بغض من گریه شد و راه تماشا را بست
از تو جز منظره ایی تار ندارم در یاد
_
#احسان_افشاری
دیدگاه ها (۴)

مرغ سحرناله سرکنداغ مرا تازه‌تر کنزآه شرربار این قفس رابرشکن...

با این همه رقاصه در #دربار امشبرقص تو باید باب میل #شاه باشد...

پسر بچه‌ای که تو رو دوست داشتهنوزم به یادت نفس می‌کشههنوزم ت...

ای توبه‌ام شکسته از تو کجا گریزمای در دلم نشسته از تو کجا گر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط