نه چشمانت آبی بود

نه چشمانت آبی بود
و نه موهایت شبیه موج ها....
هنوز نفهمیده ‌ام
دریا که می ‌روم
چرا
یاد تو می ‌افتم...
#zєʏňѧɞ
دیدگاه ها (۲)

همیشهکسانی هستندکه در نهایت دلتنگینمی توانیم آنها را در آغوش...

چند نخ دیوانگی دود کردممیان کافه های دودی این شهراما تو نیست...

خبر داری که شهریروی لبخند تو شاعر شد؟چرا اینگونهکافرگونه، بی...

+ من چرا اینقدر احمقم؟ - چون دوسم داری+ چرا اینقدر دوستت دار...

" نه چشمانت آبی بود، و نه موهایت شبیه موج‌ها،هنوز نفهمیده‌ام...

ادامه چشمهای تو می شود دریا...می شود اقیانوس...و من قایق بی ...

چان رو می بینم یاد اقا گرگه ی بچه های بد می افتم 😭

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط