وقتی ماه کامل شد پارت۱۱
(یک هفته بعد)
-بهت که گفته بودم اون دختر تویی
+من مطمعنم بیشتر بگردی پیدا میشه
-نه خیر نمی تونی زیر قولت بزنی
+چه قولی
-خودتو نزن به اون راه که یادت رفته
+باشه
-می خایی بریم بیرون
+نمی تونم
-چرا
+من باید به درختا آب بدم
-چقدر تو احمقی
+چرا احمقم
-اون الان دوست دخترمی دیگه خدمتکار خونه نیستی
+فکر می کنم پدر و مادرت مخالفت کنند
-جدی؟
+هوم
دستمو گرفت و منو کشوند توی اتاق پدر و مادرش
-بابا و مامان دوست دخترم رو بهتون معرفی می کنم
م.ج:جیمین راست میگی آخر ماله خودت کردیش
ب.ج:تبریک می گم
-ما میریم بیرون
۰واقعااااا
-اره فضول برو کنار
+دستمو ول کن
تنها شانسی که داشتم هم پر کشید رفت چرا آخه پدر مادرش چیزی بهش نمیگن حدااقل خودت یک چیزی هالیت کن اصن مگه میشه یک رییس مافیا عاشق یک خدمتکار بشه
-لباس کرمی بپوش
+چرا
-بپوش خودت می فهمی
+باش
رفتم تو اتاقم و اون سویشرت کرمی رو برداشتم یک دونه کراپ سفید زیرش
و همراه شلوار بگم پوشیدم و موهامو باز گذاشتم و رفتم پایین که جیمین منتظر بود اونم تیپش کرمی بود آها پس می خاست مثل کاپل ها ست باشیم
-بهت که گفته بودم اون دختر تویی
+من مطمعنم بیشتر بگردی پیدا میشه
-نه خیر نمی تونی زیر قولت بزنی
+چه قولی
-خودتو نزن به اون راه که یادت رفته
+باشه
-می خایی بریم بیرون
+نمی تونم
-چرا
+من باید به درختا آب بدم
-چقدر تو احمقی
+چرا احمقم
-اون الان دوست دخترمی دیگه خدمتکار خونه نیستی
+فکر می کنم پدر و مادرت مخالفت کنند
-جدی؟
+هوم
دستمو گرفت و منو کشوند توی اتاق پدر و مادرش
-بابا و مامان دوست دخترم رو بهتون معرفی می کنم
م.ج:جیمین راست میگی آخر ماله خودت کردیش
ب.ج:تبریک می گم
-ما میریم بیرون
۰واقعااااا
-اره فضول برو کنار
+دستمو ول کن
تنها شانسی که داشتم هم پر کشید رفت چرا آخه پدر مادرش چیزی بهش نمیگن حدااقل خودت یک چیزی هالیت کن اصن مگه میشه یک رییس مافیا عاشق یک خدمتکار بشه
-لباس کرمی بپوش
+چرا
-بپوش خودت می فهمی
+باش
رفتم تو اتاقم و اون سویشرت کرمی رو برداشتم یک دونه کراپ سفید زیرش
و همراه شلوار بگم پوشیدم و موهامو باز گذاشتم و رفتم پایین که جیمین منتظر بود اونم تیپش کرمی بود آها پس می خاست مثل کاپل ها ست باشیم
- ۶.۵k
- ۰۵ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط