فرشته محافظ عشق(7)
اوف ریدیم تو هرچی عذاب وجدانه اخه به من چه؟...1...2...3..اه باشه باشه بعد اینکه کلاسم تموم شد میرم پیشش ازش تشکر میکنم و بعد موهامو بهم ریختم به همین ترتیب تا آخر کلاس اصلا حواسم نبود ...
بعد کلاس: رفتم تو حیاط دیدم نشسته داره با یکی حرف میزنه .... رفتم سمتش و تشکری کردم و گفتم :"برات جبران میکنم"
نزدیک گوشم اومد و با صدای ارومی گفت:"میشه به عنوان جبران به سوالم جواب بدی؟"
با تعجب سری تکون دادم نفسای داغش دم گوشم ازارم میداد و دلم نمیخواست گردن سفید رو نگاه کنم ولی دست خودم نبود اروم گفت:"میشه من تاپ باشم؟"
از سوالش ناخودآگاه گفتم:"نه معلومه که نه به هیچ وجه عمرا امکان نداره فکرشم نکن به هیچ عنوان."
و بشدت سرمو با دستام تکون دادم که دیدم با لبخند داره نگام میکنه و بعد گفت:"اوومممم؟؟؟باشه هرجور راحتی"
اخمی کردم و گفتم:"تشکرمو پس میگیرم"
و با خشم رفتم سمت پارکینگ و وقتی ماشینشو دیدم با داد گفتم:"عوضی منحرف."
و با خشم ماشینو روشن کردم که دیدم سهون تو ماشینم نشسته و میگه:"باز کدوم عوضی منحرف؟"
_بک هیووووووووووووووووووووووووووووووووون وای خدایا دارم پیر میشم از دستش خدایا دیگه نمیتونم
_باز چی شد؟
_ ازم میپرسه که تاپ باشم یانه خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
سهون یهو گوشیشو از دستش افتاد و بعد پقی زد زیر خنده انقدر سگ بودم یه مشت تو شکمش که از شدت خنده گفت:"واو این یکی... عالی ...بود...خب....تو چی گفتی؟"
_ منم مثل یه احمق گفتم نه من باید تاپ باشم
این دفعه چنان زد زیر خنده که میخواستم بکشمش
Vahyun
بعد کلاس: رفتم تو حیاط دیدم نشسته داره با یکی حرف میزنه .... رفتم سمتش و تشکری کردم و گفتم :"برات جبران میکنم"
نزدیک گوشم اومد و با صدای ارومی گفت:"میشه به عنوان جبران به سوالم جواب بدی؟"
با تعجب سری تکون دادم نفسای داغش دم گوشم ازارم میداد و دلم نمیخواست گردن سفید رو نگاه کنم ولی دست خودم نبود اروم گفت:"میشه من تاپ باشم؟"
از سوالش ناخودآگاه گفتم:"نه معلومه که نه به هیچ وجه عمرا امکان نداره فکرشم نکن به هیچ عنوان."
و بشدت سرمو با دستام تکون دادم که دیدم با لبخند داره نگام میکنه و بعد گفت:"اوومممم؟؟؟باشه هرجور راحتی"
اخمی کردم و گفتم:"تشکرمو پس میگیرم"
و با خشم رفتم سمت پارکینگ و وقتی ماشینشو دیدم با داد گفتم:"عوضی منحرف."
و با خشم ماشینو روشن کردم که دیدم سهون تو ماشینم نشسته و میگه:"باز کدوم عوضی منحرف؟"
_بک هیووووووووووووووووووووووووووووووووون وای خدایا دارم پیر میشم از دستش خدایا دیگه نمیتونم
_باز چی شد؟
_ ازم میپرسه که تاپ باشم یانه خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
سهون یهو گوشیشو از دستش افتاد و بعد پقی زد زیر خنده انقدر سگ بودم یه مشت تو شکمش که از شدت خنده گفت:"واو این یکی... عالی ...بود...خب....تو چی گفتی؟"
_ منم مثل یه احمق گفتم نه من باید تاپ باشم
این دفعه چنان زد زیر خنده که میخواستم بکشمش
Vahyun
۵.۱k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.