یکبار هم به من گفت عزیزترینم

یکبار هم به من گفت: "عزیزترینم"...
تا آن زمان هیچ واژه ای، نتوانسته بود تا این حد برایم جاودانه بماند؛ و کلمات فقط مشتی کلمات بودند در اقتضای زمان و مکانی محدود... ولی "عزیزترینم...!"
فکرش را بکنید که در میان تمام عزیزانی که دارد، تو، "ترینِ" آنهایی!
این یعنی مرا کاملا آزاد و شرافتمندانه دوست می داشت، آنهم در کمال دارایی...‌
نه از روی ترس و تنهایی اش.
Mana-pikshen
دیدگاه ها (۲۵)

گاهی اوقات خسته میشی از قوی بودندلت میخواد یک استعفا نامه بل...

دوست دارم با تو باشم چون هیچ وقت از با تو بودن خسته نمی شوم....

هر آمدنی رفتنی دارد.مثلا،آمدن تو در قلبم،و رفتن تو،مصداق بار...

من همیشه آدم لجباز و غیر منطقی بودم.الان هم همان قدر غیر منط...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط