های گایز
های گایز
بنده هم اکنون با پونصد و پنجاه تا جعبه دستمال کاغذی کنارم و صدایی خروسکی و دماغی کیپ براتون پست میزارم😂💔
حالا هی قدرمو ندونین😂🔪
فیک کاچان🌚🍷
part 11
بعد از 20 دور دویدن دور پارک بدون استراحت، موهای سیخ سیخی کاچان از شدت عرق لخت لخت شده بود. هوا کم کم رو به سردی میرفت و به زمستون نزدیک تر میشدن.
کاچان: خب بهتره برگردیم خونه تا شما دوتا نمردین
ایچیگو: من با کدوم جون برگردم؟
کاچان: من کولت میکنم
ایچیگو: واتت؟ تو جدی هنوز جون داری تکون بخوری؟!
کاچان: من جون دارم تا خودت خونه رو هم مثل جت بدوم
بعد از رسیدن به خونه، ایچیگو از شدت خستگی خوابش برده بود اما با صدای عطسه کاچان از خواب پرید.
ایچیگو: کاچان خوبی؟؟
کاچان: اره...( عطسه) خوبم
ایچیگو: اینطور به نظر نمیاد. میخوای یکم استراحت کنی؟
کاچان: تو فرهنگ لغت من کلمه استراحت وجود نداره
ایچیگو: باشه هرجور میلته
کاچان ایچیگو رو گذاشت رو تختش و خودش رو مبل ولو شد.
شوتو اومد دستش رو گذاشت و پیشونی کاچان و گفت: تب داری پسر! چرا صدات درنمیاد عوضی؟
کاچان: هوی درست صحبت کن نفله
شوتو: همینجا بتمرگ من برم قرص بیارم کوفت کنی
کاچان: گل بگیر نفله من به قرص احتیاج( عطسه و سرفه باهم) ندارم!
شوتو رفت قرص رو اورد و تا خود اتاق ایچیگو باهم داشتن دعوا میکردن.
ایچیگو: چه خبرتونه شما دوتا؟؟
شوتو: این تب داره اونوقت قرص نمیخوره
کاچان: اینم گیر داده به من قرص بخورم
و دعوا بالا گرفت😐
ایچیگو: ای بابا دو دقیقه خفه شید ببینم! بیا جلو ببینم کاچان!
کاچان: چیکارم داری؟
ایچیگو: حالا تو بیا
ایچیگو دستش رو گذاشت رو پیشونی کاچان و گفت: کاچانی... به خاطر ایچیگو به حرف شوتو گوش کن قرص بخور زود خوب شیییی ( من این دختر رو بخورم )
کاچان: باشه...
بنده هم اکنون با پونصد و پنجاه تا جعبه دستمال کاغذی کنارم و صدایی خروسکی و دماغی کیپ براتون پست میزارم😂💔
حالا هی قدرمو ندونین😂🔪
فیک کاچان🌚🍷
part 11
بعد از 20 دور دویدن دور پارک بدون استراحت، موهای سیخ سیخی کاچان از شدت عرق لخت لخت شده بود. هوا کم کم رو به سردی میرفت و به زمستون نزدیک تر میشدن.
کاچان: خب بهتره برگردیم خونه تا شما دوتا نمردین
ایچیگو: من با کدوم جون برگردم؟
کاچان: من کولت میکنم
ایچیگو: واتت؟ تو جدی هنوز جون داری تکون بخوری؟!
کاچان: من جون دارم تا خودت خونه رو هم مثل جت بدوم
بعد از رسیدن به خونه، ایچیگو از شدت خستگی خوابش برده بود اما با صدای عطسه کاچان از خواب پرید.
ایچیگو: کاچان خوبی؟؟
کاچان: اره...( عطسه) خوبم
ایچیگو: اینطور به نظر نمیاد. میخوای یکم استراحت کنی؟
کاچان: تو فرهنگ لغت من کلمه استراحت وجود نداره
ایچیگو: باشه هرجور میلته
کاچان ایچیگو رو گذاشت رو تختش و خودش رو مبل ولو شد.
شوتو اومد دستش رو گذاشت و پیشونی کاچان و گفت: تب داری پسر! چرا صدات درنمیاد عوضی؟
کاچان: هوی درست صحبت کن نفله
شوتو: همینجا بتمرگ من برم قرص بیارم کوفت کنی
کاچان: گل بگیر نفله من به قرص احتیاج( عطسه و سرفه باهم) ندارم!
شوتو رفت قرص رو اورد و تا خود اتاق ایچیگو باهم داشتن دعوا میکردن.
ایچیگو: چه خبرتونه شما دوتا؟؟
شوتو: این تب داره اونوقت قرص نمیخوره
کاچان: اینم گیر داده به من قرص بخورم
و دعوا بالا گرفت😐
ایچیگو: ای بابا دو دقیقه خفه شید ببینم! بیا جلو ببینم کاچان!
کاچان: چیکارم داری؟
ایچیگو: حالا تو بیا
ایچیگو دستش رو گذاشت رو پیشونی کاچان و گفت: کاچانی... به خاطر ایچیگو به حرف شوتو گوش کن قرص بخور زود خوب شیییی ( من این دختر رو بخورم )
کاچان: باشه...
۳.۹k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.