از جبهه که برمیگشت میرفت و کارمیکرد

از جبهه که برمیگشت میرفت و کارمیکرد .
کارش حفره چاه برای مردم بود دستمزدش را هم میداد به همسرش ؛
بهش گفته بود :
"وقتی من جبهه هستم خرج کن تا محتاج کسی نباشی "
وقتی شهید شد آدمای غریبه زیادی میومدند خونمون من اونارو نمیشناختم میگفتند پسرت شبها میومده خونه ما و بهمون کمک میکرده ,مشکلاتمون رو حل میکرده ,مایحتاج زندگیمون رو تامین میکرده
طوری رفتار کرده بود که منم نفهمیده بودم مثل مولاش #علی_علیه_السلام بود
شهید سرمستی
دیدگاه ها (۲)

چند ماهی از جنگ گذشته بود و صدام حسین برای تحقیر کردن خلبانا...

عراق پاتک شدیدی زد تا جزایر مجنون رو پس بگیره شهید بابایی تو...

ﺻﺒﺢ ﻫﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻲ ﻧﺸﺴﺖ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺍﮔﺮ ﺯﻫﺮﺍ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺑﻮﺩ ...

شبی در عالم خواب دیدم که جواد به من گفت : " مادرم ! شما شبها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط