~My Dream Life~

Part 1
سلام، من کیم یورا هستم. ۱۷ سالمه و همیشه دلم میخواست یه آیدل بزرگ و معروف بشم و با بهترین دوستم خیلی براش تلاش کردیم تا اینکه بالاخره امروز میتونست آرزومون به حقیقت تبدیل بشه.
*ویو یورا
از خواب بیدار شدم. رفتم WC و کار های لازم رو انجام دادم و یه دوش ۵ مینی گرفتم. اومدم بیرون و موهامو خشک کردم و بالا بستمشون. لباس فرمم رو پوشیدم(اسلاید دوم)؛ کیفم رو برداشتم و رفتم پایین.
یورا: سلام به همگی.
م.یورا؛ سلام عزیزم.
پ.یورا: دیشب خوب خوابیدی؟
یورا: اره خوب خوابیدم.
داشتم صبحانه ام رو میخوردم که یهو یادم افتاد امروز چه روز بزرگی بود و برای همین غذا پرید توی گلوم.
م.یورا: یورا؟ عزیزم خوبی؟ چت شد یهو؟
یورا: اره خوبم( سرفه ای کردی)فقط امروز قراره از یه کمپانی بیان مدرسمون و چندتا کارآموز انتخاب کنن.
م.یورا: یورا این که خیلی عالیه!
پ.یورا: تو همیشه این آرزو رو داشتی. حالا شانس بهت رو کرده و این فرصت رو برات به رقم گذاشته، پس برو و خودت رو نشون بده.
یورا: یعنی شما با این موضوع مشکلی ندارین؟
م یورا نه عزیزم؛معلومه که نه!
یورا: جدی؟
پ.یورا: معلومه.
م.یورا: راستی یونا هم قراره تست بده؟
یورا: اره اون حتی از منم هیجانش بیشتره.
م.یورا: خب پس… تنها نیستی.
یورا: اره دیگه از خوش شانسیمه(ساعت گوشیت رو نگاه کردی)وایی داره دیرم میشه؛ باید برم.
پ.یورا: ما منتظر بهترین خبرهاییما.
یورا: همه تلاشم رو میکنم.خداحافظ.
هیونبین: یورا؛ بدو بیا دیگه دختر.(با کمی داد)
یورا: خب حالا؛ ملت همه داداش دارن ما هم داداش داریم.
هیونبین: به جای حرف زدن بیا پایین خودت دیرت میشه.
یورا: اومدممممم.
هیونبین: بدو سوار شو که دیر شد.
یورا:(نفست بیرون دادی)هوففف…..بزن بریم.
*ویو مدرسه
از ماشین پیاده شدم و با هیونبین خداحافظی کردم. یهو دوتا دست جلوی دیدم رو گرفت.
یورا: یونا میدونم تویی!
یونا: خانم کیم یورا راز خونسردیت چیه؟
یورا: نگران نباش بابا منم کلی استرس دارم تنها نیستی.
جی یونگ: هی یورا، یونا بیاین اینجا.
یونا: الان میااایییممم.
یورا: یونا تو برو من ی دقیقه گوشیم رو از تو کیفم بردارم بعدش میام.
یونا: باشه.
همینجوری که داشتم توی کیفم دنبال گوشیم میگشتم و راهم رو میرفتم یهو به یه چیزی خوردم.
دیدگاه ها (۱)

نام: My Dream Life(زندگی رویایی من)

Skz Cood

زور عشق پارت ۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط