خوردیم چو گنجشک

خوردیم چو گنجشک
به دیوار بلورین ...
پنداشته بودیم که؛
این پنجره باز است

#سید_حسن_حسینی
دیدگاه ها (۳)

هرچه میگویی ڪه بگذردوری از "او" بهتر استفال حافظ بازبا شعری ...

منتظرم...یک نفر بیاید که حواسش یک سره در حیاط خیال من ول بچر...

من باخیالت زنده ام تو بیخیالم رفته ایماهی اگر دریا نشد با تن...

منت نمیکشیم که درمانمان کنند؛وقتی که هست مشهد اربابمان رضا! ...

رها🍂 گاهی یک نفر را انتخاب نمی کنیدر واقع دکور درونت را عوض ...

سالیانی پیش ، ما رقص بی وقفه بودیم در تمام میدان های شهر ، م...

❁﷽❁▫️این روزها دخیل بسته‌ام به پنجره فولاد جدّت، تا شاید قفل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط