کامبک متنی زوزه

به سوی جنگل زمستان
هدفی ندارد
دخترکی تنها که ترس از مرگ ندارد
دیگر نمیتواند نفس بکشد
اکسیژن دارد قطع میشود
*
آنها نفست را بند می آورند
گوشت و روحت را میخواهند
اینجا همه فقط گرگ هستن
پس فریاد بر آور
*
زوزه بکش، روبه نور ماه زوزه بکش
نزار چیزی جلوتو بگیره، زوزه بکش
نوبت مبارزه تو فرا رسیده، زوزه بکش
*
زوزه بکش، بلند تر زوزه بکش، فریاد بزن
ماه در آمد، پس زوزه بکش
زوزه بکش، زوزه بکش، زوزه
*
تلاش هایش نتیجه نمی دهد
وقت فرار کردن نرسیده؟
*
زندگی تاریک تر شده
این قرار بود دوره ی زیبای ما باشد
اما همه چیز تاریکتر شده
پس نزار صداهای داخل سرت ساکت بمونه
با تمام وجودت زوزه بکش
*
به سوی جنگل فرار کرد
چون از قوی بودن خسته بود
در تاریکی غرق میشود و کسی نیست دستش را بگیرد
وقتش نیست دست از قوی بودن بر دارد؟
ماه در آمد
پس فریاد بر آور
*
زوزه بکش، روبه نور ماه زوزه بکش
نزار چیزی جلوتو بگیره، زوزه بکش
نوبت مبارزه تو فرا رسیده، زوزه بکش
*
زوزه بکش، بلند تر، فریاد بزن
ماه در آمده، زوزه بکش
*
اینبار نزار دروغ بهت نزدیک شه
لبخند دروغینت را نشان نده و فقط زوزه بکش
آنها تو را به گرگ تبدیل کردن
پس زوزه بکش
حمله کن و زوزه بکش
گرگ درونت را آزاد کن
⋅•⋅⊰∙∘☽༓☾∘∙⊱⋅•⋅
میدونم افتظاحه
اولین کامبک متنیمه
حوصلم سر رفت نوشتم
نخونینش🥲
دیدگاه ها (۲۵)

.لایو.

سلام بن همگیی

هیایگ دیگه تا چه حد آخه؟؟؟ https://wisgoon.com/p/2LODR1T9YQ/...

سلام بچها

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط