بزرگش ردم

بزرگش كردم...
"عشقم را ميگويم"
آنقدر بزرگ كه از باورِ خودش هم خارج شده بود
آنقدر بردمش بالا
كه ديگر دستِ خودم هم بهش نرسيد
او بزرگ و بزرگتر ميشد و
من كوچك و كوچك و كوچكتر...
هرچقدر دست تكان ميدادم،
انگار نه انگار
داد ميزدم
"لعنتي...من خودم بزرگت كردم..."
صدايم نميرسيد كه نميرسيد...
من
همه چيز را يكجا از دست دادم...

#ستایش_قلب_سربی
#دلنوشته #خاص #عاشقانه_ها
#ستایش #دلبرانه #عشق_جان
#دلتنگی #عشقولانه #طووو
🤞💔
دیدگاه ها (۰)

روی یڪ ڪاغذ بی خط..حرفای خستہ به نوبت روی سرزمین نامرد..حرف ...

آﺩﻡ ﻫﺎ ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﺕ ﺭﺍ ... ﺑﻌﺪ ...

گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شودپیش پایی به چراغ تو ببین...

‍ ‍ ناز کمتر کن که من اهل تمنا نیستمزنده با عشقم ، اسیر سود ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط