رمان
رمان
باسیستم من بازی کن ☠
ته ویو :
وارد اتاق شدم ....همه جمع بودن و منتظر من بودن برای شروع جلسه
نامی : بیا داداش ....ما اماده ایم
ته :مرسی هیونگ ...خب مواد اصلی :
۱-ما یه دشمن داریم که نمیشناسیمش .
۲-تامین اصلحه مون به تعویق افتاده و اسیب پذیر شدیم
۳-قراره باریچارد چه کار کنیم ..
۴-سانگ از طرف چه کسی دست به همچین حمله ای زده ..
که یهو جیمین گفت :
۵- اون دختره که توی انباریه قراره چی بشه ....😁
ته : جیمین من خودم اونو یه کاریش میکنم ...جز شاهد چیز دیگه ای نیست ...
جیمین : باشه داداش شوخی کردم.... جنبه نداری ها ....
اخمی بهش کردم که ساکت شد
نامی : داداشا تهیونگ راس میگه ...
حریفمون به نظر حریفی نمیاد که ساده بشه زمینش زد ...
اون از سانگ برای حمله به کوک استفاده کرد تا خودش شناسایی نشه ....از یه همچین کسی خیلی کارا بر میاد ....تازه این احتمال هم وجود داره که اونا هم مثل ما یه باند باشن ...باید خیلی مرقب باشیم .....
ته : دقیقا ...اما من فکر میکنم ریچارد هم با این قدرت پشت پرده در ارتباطه
چون تو معامله اسرار داشت که حتما کوک باشه ...و اون از نبود کوک استفاده کرد تا معامله رو بهم بزنه و پای برگه رو امضا نکنه ....
جین :
درسته.... اون با امضا کردن قرار داد با ته میتونست امتیاز بیشتری برای خودش بخره .... راستی من یکی رو میشناسم که میتونیم به قیمت خوب باهاش قرار دادو ببندیم ...
ته : ..اسمش چیه ؟
جین: اطلاعاتشو در اروردم ... یه دلال اصلحه است ...اما نباید بفهمه ما چند نفریم ...چون اون وقت قیمتو میبره بالا ....من خودم باهاش معامله میکنم .....
ته : عالیه ....یکی از مشکلا حل شد .....
شوگا : اما الان ریچادر پیش ما زندارنیه ... به نظرم با یکم شکنجه دهنشو باز میکنه ...
ته :
جیمین. شوگا. نامی شما سه نفر مسئول اعتراف گرفتن از ریچارد باشید......
هوپی حواست به جاسوسا و امور باشه و
جین تو هم معامله رو انجام بدت و گذارشش رو بهم بده .....
اعضا :
همه موافق بودن
که یهو .........
لایک =۱۰
کامنت ۲۰
همین ۱۰ تا هم به زور رسوندین دیگه جرئت نمیکنم زیادش کنم 🤣
باسیستم من بازی کن ☠
ته ویو :
وارد اتاق شدم ....همه جمع بودن و منتظر من بودن برای شروع جلسه
نامی : بیا داداش ....ما اماده ایم
ته :مرسی هیونگ ...خب مواد اصلی :
۱-ما یه دشمن داریم که نمیشناسیمش .
۲-تامین اصلحه مون به تعویق افتاده و اسیب پذیر شدیم
۳-قراره باریچارد چه کار کنیم ..
۴-سانگ از طرف چه کسی دست به همچین حمله ای زده ..
که یهو جیمین گفت :
۵- اون دختره که توی انباریه قراره چی بشه ....😁
ته : جیمین من خودم اونو یه کاریش میکنم ...جز شاهد چیز دیگه ای نیست ...
جیمین : باشه داداش شوخی کردم.... جنبه نداری ها ....
اخمی بهش کردم که ساکت شد
نامی : داداشا تهیونگ راس میگه ...
حریفمون به نظر حریفی نمیاد که ساده بشه زمینش زد ...
اون از سانگ برای حمله به کوک استفاده کرد تا خودش شناسایی نشه ....از یه همچین کسی خیلی کارا بر میاد ....تازه این احتمال هم وجود داره که اونا هم مثل ما یه باند باشن ...باید خیلی مرقب باشیم .....
ته : دقیقا ...اما من فکر میکنم ریچارد هم با این قدرت پشت پرده در ارتباطه
چون تو معامله اسرار داشت که حتما کوک باشه ...و اون از نبود کوک استفاده کرد تا معامله رو بهم بزنه و پای برگه رو امضا نکنه ....
جین :
درسته.... اون با امضا کردن قرار داد با ته میتونست امتیاز بیشتری برای خودش بخره .... راستی من یکی رو میشناسم که میتونیم به قیمت خوب باهاش قرار دادو ببندیم ...
ته : ..اسمش چیه ؟
جین: اطلاعاتشو در اروردم ... یه دلال اصلحه است ...اما نباید بفهمه ما چند نفریم ...چون اون وقت قیمتو میبره بالا ....من خودم باهاش معامله میکنم .....
ته : عالیه ....یکی از مشکلا حل شد .....
شوگا : اما الان ریچادر پیش ما زندارنیه ... به نظرم با یکم شکنجه دهنشو باز میکنه ...
ته :
جیمین. شوگا. نامی شما سه نفر مسئول اعتراف گرفتن از ریچارد باشید......
هوپی حواست به جاسوسا و امور باشه و
جین تو هم معامله رو انجام بدت و گذارشش رو بهم بده .....
اعضا :
همه موافق بودن
که یهو .........
لایک =۱۰
کامنت ۲۰
همین ۱۰ تا هم به زور رسوندین دیگه جرئت نمیکنم زیادش کنم 🤣
۶.۲k
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.