مترسک به پرنده گفت : سالهاست که کسی به من توجه نمیکنه ؛ من را اینجا گذاشتن تا پرندگان رو بترسونم .اما تو شاهد باش که من عاشق کلاغی بودم که زیر پایم از گرسنگی مٌرد...