ولی من اگه قرار بود انتخاب کنم
🍬ولی من اگه قرار بود انتخاب کنم
اگه قرار بود از حق بگم
قطعا خیلی چیزا اینجوری نبودن!
بیشتر مزهها مزهی انبهشکلات کافه موهیتو و لاته با شکر همون کافه دمِ فلکه و ترکیبِ جوجه و کوبیده اون رستوران سنتیه تو ولیعصر و یخدربهشتِ ستاره آبی و باقالی با سرکه و فلفل دمِ اون مغازه بزرگه میدادن و
بیشتر روزا پاییز بودن و بیشتر برگا نارنجی
حتی خرمالو و نارنگی همیشه بودن تو میوهفروشیا
دلتنگی هیچ مفهومی نداشت و خرجش یه پلک زدن و کنار هم بودن بود، پشت ویترین مغازهها فقط اونی که میخواستی بود، پول نبود و فقط لبخند و داشتن بود
نشد نداشتیم و هرچی میشد «شد» بود
و بارون هروقت دلت میخواست رو سرت میبارید و
آدما باهم کاری جز عشق دادن نداشتن و
رها بودیم
رها
حتی تو اوجِ سختی و تو آغوش محکم و دست کمک
و مراقبت از هم
رها بودیم؛)
کاف.ذال🧿
اگه قرار بود از حق بگم
قطعا خیلی چیزا اینجوری نبودن!
بیشتر مزهها مزهی انبهشکلات کافه موهیتو و لاته با شکر همون کافه دمِ فلکه و ترکیبِ جوجه و کوبیده اون رستوران سنتیه تو ولیعصر و یخدربهشتِ ستاره آبی و باقالی با سرکه و فلفل دمِ اون مغازه بزرگه میدادن و
بیشتر روزا پاییز بودن و بیشتر برگا نارنجی
حتی خرمالو و نارنگی همیشه بودن تو میوهفروشیا
دلتنگی هیچ مفهومی نداشت و خرجش یه پلک زدن و کنار هم بودن بود، پشت ویترین مغازهها فقط اونی که میخواستی بود، پول نبود و فقط لبخند و داشتن بود
نشد نداشتیم و هرچی میشد «شد» بود
و بارون هروقت دلت میخواست رو سرت میبارید و
آدما باهم کاری جز عشق دادن نداشتن و
رها بودیم
رها
حتی تو اوجِ سختی و تو آغوش محکم و دست کمک
و مراقبت از هم
رها بودیم؛)
کاف.ذال🧿
- ۶.۳k
- ۲۱ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط