دگر از درد تنهایی

دگر از درد تنهایی،
به جانم یار می‌باید
دگر تلخ است کامم
، شربت دیدار می‌باید
دیدگاه ها (۳۴)

ای مهربان – پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گش...

گر من به غم عشق تو نسپارم دل دل را چه کنم به هر چه میدارم دل

من آن سکوت شکسته در آسمان توامو تو درآمد دنیا و آفتاب منیچقد...

ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشقهر عمل اجری و هر کرده جزایی...

یوسف پیامبر

به یار بگو که یار تو بیمار است رنگ اش مثال گج دیوار استبگو گ...

هر تنهایی تنها نیست

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط