زیر قرآن

زیر قرآن
همسر شهید صدرزاده :
همیشه به من میگفت از زیر قرآن ردش کنم تصمیم گرفتم که برای آخرین بار از زیر قرآن ردش کنم وقتی تربت امام حسین ع را در قبر گذاشتن پرچم گنبد حضرت را روی مصطفی انداختن قرآن را درآوردم و به عموی مصطفی که داخل قبر بود دادم...
گفتم این قرآن را روی صورت مصطفی بگذارد و بردارند به محض اینکه قرآن را روی صورت مصطفی گذاشتن شاید به اندازه دو یا سه دقیقه نشده که دهان و چشم مصطفی بسته شد
همانجا گفتم میخواستی در آخرین لحظه عند ربهم یرزقون بودنت را نشانم دهی و بگویی شهدا زنده هستن؟
همه اینها را میدانم من با تو زندگی میکنم مصطفی
دیدگاه ها (۳)

ایستاده ...میان مـــــرز دو دنیاکه اگر خــــواستیراهــی ات ک...

به سیّــد مجتبی علمـدار گفتم اینا کین که میاری هیئـت و بهشـو...

کاش ...خنثی کردنِ نفس را هم ،یادمان میدادید ...میگویند :آنجا...

‏چرا دارین منِ ر بازی میدیییین!چرا همه چی رو عادی جلوه میدین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط