نفس باد صبا کو؟ نگران است دلم
نفس باد صبا کو؟ نگران است دلم
آن همه ساز و نوا کو؟ نگران است دلم
آن که شب تا به سحر وصف رخش میکردم
یار و معشوقه ی ما کو؟ نگران است دلم
همه شب بر رخ او گریه و زاری کردم
علت اشک و سنا کو؟ نگران است دلم
من که پایم به فرار و دلم آغشته اوست
آن همه قوّت پا کو؟ نگران است دلم
دلم هر روزه و هرشب نگران است و مریض
آن همه حال و هوا کو؟ نگران است دلم
او که هم درد و دوا بود ، چرا دیگر نیست!؟
آن همه درد و دوا کو!؟نگران است دلم
او که بود از بود او خوشحالی و مهر و صفا
آن همه مهر و صفا کو؟ نگران است دلم
آن همه ساز و نوا کو؟ نگران است دلم
آن که شب تا به سحر وصف رخش میکردم
یار و معشوقه ی ما کو؟ نگران است دلم
همه شب بر رخ او گریه و زاری کردم
علت اشک و سنا کو؟ نگران است دلم
من که پایم به فرار و دلم آغشته اوست
آن همه قوّت پا کو؟ نگران است دلم
دلم هر روزه و هرشب نگران است و مریض
آن همه حال و هوا کو؟ نگران است دلم
او که هم درد و دوا بود ، چرا دیگر نیست!؟
آن همه درد و دوا کو!؟نگران است دلم
او که بود از بود او خوشحالی و مهر و صفا
آن همه مهر و صفا کو؟ نگران است دلم
۵۸۶
۲۱ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.