قسمت دوم
قسمت دوم
️امام همیشه آرام بود اما ضربان قلبش در دو نقطه تاریخی دچار نوسان شد
♦ ️اول زمانی بود که ماجرای آقای منتظری اتفاق افتاد و دوم شب قبل از یک عملیات در خط مقدم بود که این عملیات را خاطرم نیست اما ضربان قلب امام در این دو جا دچار نوسان زیادی شد.
♦ ️یک روزی به مدت 45 دقیقه قبل از اذان دستگاههای ما فرکانسی از جانب امام دریافت نکرد و چراغی هم روشن نشده که ببنیم امام کجاست،تمام خانه امام را گشتیم اما امام را نیافتیم، بعد از 45 دقیقه دوباره رفتیم داخل اتاق ایشان دیدیم امام بروی تختشان نشستهاند آقای دکتر پورمقدس فرموند آقا کجا بودید، امام فقط لبخند زدند و جوابی ندادند، هیچکس نفهمید امام کجا رفته بودند
◾ ️گفتگو با دو تن از پرستاران تیم درمان امام (ره)/2 ؛
♦ ️لکههای سیاهی بر روی پای امام وجود داشت. یک بار هنگامی که پای امام را شستشو میدادم. امام خمینی خطاب به آقای انصاری گفتند:آقای انصاری این لکههای سیاه را نگاه کن. اگر جوانها زود به خدا و معنویت برسند این لکهها بر روی دل آنها نمیافتد اما اگر به آن نرسند این لکه در دل آنها باقی خواهد ماند.
♦ ️از حفاظت به ما گفتند که آقا محسن که آن زمان فرمانده سپاه بود درباره سکته امام اطلاعی ندارد و خیلی از مسولین نیز مانند ایشان هستند و از ما خواستند که اگر آقا محسن سوالی از ما پرسید، واکنشی نشان ندهیم، زیرا ممکن بود اگر آنان بفهمند تضعیف روحیه شوند.
.♦ ️اویل اردیبهشت 68 بودامام مشکلات جسمیشان زیاد شده بود آزمایش انجام شد و دکتر تشخیص داد که باید عکس گرفته شود، نتیجه عکس و آزمایش منجر شد تا ایشان اول خرداد بستری شود.
♦ ️از عکس این نتیجه به دست می آمد که در معده تومور وجود دارد.
♦ ️بیماری امام بسیار نادر بود/ پزشکان برای درمان امام دو دسته شدند
♦ ️عدهای معتقد بودند، امام باید جراحی شود و عدهای نیز می گفتند: ایشان باید شیمی درمانی شود.
♦ ️برخی نسبت به جراحی نا امید بودند، زیرا تومور به ریه و کبد دست اندازی کرده بود و متاستاز داده بود. بدن حالت تدافعی به خود گرفته بود. و پس از آن شرایط بد بیماری به امام امان نداد.
♦ ️ هنگامی که امام برای بستری شدن به بیمارستان آمدند با خانواده خود وداع خاصی داشتند و حاج احمد را بوسیدند. وقتی از پلهها پایین آمدند، گفتند: من دیگر این پلهها را بالا نمی آیم و این برای ما عجیب بود.
ادامه در کامنت👇
#تاخدا
️امام همیشه آرام بود اما ضربان قلبش در دو نقطه تاریخی دچار نوسان شد
♦ ️اول زمانی بود که ماجرای آقای منتظری اتفاق افتاد و دوم شب قبل از یک عملیات در خط مقدم بود که این عملیات را خاطرم نیست اما ضربان قلب امام در این دو جا دچار نوسان زیادی شد.
♦ ️یک روزی به مدت 45 دقیقه قبل از اذان دستگاههای ما فرکانسی از جانب امام دریافت نکرد و چراغی هم روشن نشده که ببنیم امام کجاست،تمام خانه امام را گشتیم اما امام را نیافتیم، بعد از 45 دقیقه دوباره رفتیم داخل اتاق ایشان دیدیم امام بروی تختشان نشستهاند آقای دکتر پورمقدس فرموند آقا کجا بودید، امام فقط لبخند زدند و جوابی ندادند، هیچکس نفهمید امام کجا رفته بودند
◾ ️گفتگو با دو تن از پرستاران تیم درمان امام (ره)/2 ؛
♦ ️لکههای سیاهی بر روی پای امام وجود داشت. یک بار هنگامی که پای امام را شستشو میدادم. امام خمینی خطاب به آقای انصاری گفتند:آقای انصاری این لکههای سیاه را نگاه کن. اگر جوانها زود به خدا و معنویت برسند این لکهها بر روی دل آنها نمیافتد اما اگر به آن نرسند این لکه در دل آنها باقی خواهد ماند.
♦ ️از حفاظت به ما گفتند که آقا محسن که آن زمان فرمانده سپاه بود درباره سکته امام اطلاعی ندارد و خیلی از مسولین نیز مانند ایشان هستند و از ما خواستند که اگر آقا محسن سوالی از ما پرسید، واکنشی نشان ندهیم، زیرا ممکن بود اگر آنان بفهمند تضعیف روحیه شوند.
.♦ ️اویل اردیبهشت 68 بودامام مشکلات جسمیشان زیاد شده بود آزمایش انجام شد و دکتر تشخیص داد که باید عکس گرفته شود، نتیجه عکس و آزمایش منجر شد تا ایشان اول خرداد بستری شود.
♦ ️از عکس این نتیجه به دست می آمد که در معده تومور وجود دارد.
♦ ️بیماری امام بسیار نادر بود/ پزشکان برای درمان امام دو دسته شدند
♦ ️عدهای معتقد بودند، امام باید جراحی شود و عدهای نیز می گفتند: ایشان باید شیمی درمانی شود.
♦ ️برخی نسبت به جراحی نا امید بودند، زیرا تومور به ریه و کبد دست اندازی کرده بود و متاستاز داده بود. بدن حالت تدافعی به خود گرفته بود. و پس از آن شرایط بد بیماری به امام امان نداد.
♦ ️ هنگامی که امام برای بستری شدن به بیمارستان آمدند با خانواده خود وداع خاصی داشتند و حاج احمد را بوسیدند. وقتی از پلهها پایین آمدند، گفتند: من دیگر این پلهها را بالا نمی آیم و این برای ما عجیب بود.
ادامه در کامنت👇
#تاخدا
۱.۶k
۱۴ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.