با ساعت دلم وقت دقیق آمدن توست

با ساعت دلم وقت دقیق آمدن توست!
من ایستاده ام:
مانند تک درخت سرکوچه ،
با شاخه هایی از آغوش،
با برگهایی از بوسه،
با ساعت غرورم اما!
من ایستاده ام:
با شاخه هایی از تابستان،
با برگهایی از پائیز
هنگام شعله ور شدن من ! هنگام شعله ور شدن توست!
چشمها را میبندم
هاگوشها را میگیرم
با ساعت مشامم اینک: وقت عبور عطر تن توست...
دیدگاه ها (۱)

وقتی به کسی نگاه میکنی یه لبخند خیلی کمرنگ و ملایم بزنحس خوب...

تو برای من خوب بودیمن هم دوستت داشتمحالا که نیستی شاید نشود ...

گاهی گذشت میکنمگاهی گذر؛معنای این دو فرق میکندبخشیدن دیگران ...

ﻗﻠﺒﯽ ﺧﺎڪﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺁﺩمها ﺧﯿﺴﺶ ڪﺮﺩﻧﺪﮔِﻞ ﺷــــــــــﺪ ﺑﺎﺯﯼ ڪﺮﺩﻧ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط