روی دستم خاطراتی خیس و تر جاماند است

روی دستم خاطراتی خیس و تر جاماندہ است
یک خیابان ڪ
کوچه ی بی رهگذر جاماندہ است

ریشه دارم درغمی ديرينه از افکار او
بر تن غمدیدہ ام زخم تبر جاماندہ است

میرسد پاییز و من در بهت یک احساس شوم
از وجودم شاخه ای بی برگ و بر جا ماندہ است

نیست دیگر مهربان آنکس که روزی عشق بود
قاصدک هم در هوایش بی خبر جاماندہ است

هرچه میگوید به من تنها دروغی بیش نیست
در صدایش اضطراب یک خطر جاماندہ است

میروم آسودہ باشد با خیال پوچ خویش
چون تمام حس و حالش در سفر جاماندہ است

هرچه گفتم باورم کن در دلش سودی نداشت
ناله هایم،اشکهایم، بی اثر جاماندہ اشت
💜
دیدگاه ها (۰)

🌴🌴نیایش شبانگاهی 🌴🌴خدایا🙏به ذکر نام  زیبایت و نیایش لحظه های...

🍃🌸 بــِســْم اللــّهِ الـرَّحـْمـَن الـرَّحـيم🍃🌸🌸 الهـی بـه ...

ازدواج برای برخی افراد پایان خوشی ها و اغاز #محدودیت های بی ...

🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞#همسرانه 🔵١)خود را #مشتاق_شنیدن نشان دهیدبا جان و دل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط