بابا لنگ دراز عزیزم
بابا لنگ دراز عزیزم
دستانت را میگیرم
نفسی از سر شوق
خیالم آرام میگیرد
امروز من در کنار توام ، وقتی چشمانم را میبندم از گذشته تاحال و از حال تا آینده را میبینم...
آینده ای که طنین صدایم، قدم هایم و دست هایم دیگر ظرافت الان را ندارد اما باز هم تو هستی در کنارم
آن کس که باز هم سرم روی شانه هایش هست و تکیه گاهی محکم برای شب و روز من
لبخندهایمان پراست از تجربه ها و گذشت ها و صبوری های گوناگون زندگی که هیچکدام همدیگر را تنها نگذاشتیم...
ارامش زندگی ام ؛ با تو معنا میشود...
لمس وجودت ، تداوم نفس های من است... #_ناشناس
دستانت را میگیرم
نفسی از سر شوق
خیالم آرام میگیرد
امروز من در کنار توام ، وقتی چشمانم را میبندم از گذشته تاحال و از حال تا آینده را میبینم...
آینده ای که طنین صدایم، قدم هایم و دست هایم دیگر ظرافت الان را ندارد اما باز هم تو هستی در کنارم
آن کس که باز هم سرم روی شانه هایش هست و تکیه گاهی محکم برای شب و روز من
لبخندهایمان پراست از تجربه ها و گذشت ها و صبوری های گوناگون زندگی که هیچکدام همدیگر را تنها نگذاشتیم...
ارامش زندگی ام ؛ با تو معنا میشود...
لمس وجودت ، تداوم نفس های من است... #_ناشناس
- ۱.۸k
- ۰۴ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط