و روزی خواهی فهمید که عشق

و روزی خواهی فهمید که عشق
همان قهقه‌های از ته دل
همان محبت‌های بی‌چشم‌داشت
و همان قدم زدن‌های دو نفره
روی برگ‌های خشک پاییز
در ١٩ سالگی‌ات بود..

یک روز که دیگر رنگ موهایت
جو گندمی شده است
و هیچ سیگاری نیست
که لای انگشتان تو دود شود
و ردپای معشوقه‌ی نوجوانی‌ات
در آن نباشد!

#معین_معین_زاده
https://telegram.me/Asheghaneha_Ir
دیدگاه ها (۴)

به آسمان چه مینگری ز بهر دیدن هور؟زمین پر از فرشتگان کوچک و ...

‌ سکوتش بوی خون می دادزنی که انار دلش در دست مردمان بی احساس...

بعضیا مثله کبریت میموننخودشون هیچ ارزشی ندارنولی میتونن زندگ...

بعضیا توو شوخی حرفاشونو میزنن

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط