بیا و

بیا و.....
بر لنگه ی کهنه ترِ این درِ منتظر
به دروغ بنویس
آمدم نبودی...

#جلال_حاجی_زاده
دیدگاه ها (۶)

همین که هر صبح عطر شمعدانی های خیس مرا از خواب بیدار میکند ی...

تو فقط بگو می آیی صندلی کنار من طاقتش زیاد است #پرویز_فکر_آز...

مادر بزرگ همیشه میگفت دردِ تن یک جا نمی ماند، کلیه میزند به ...

گمان میکنم هر آدمی باید پشت پنجره ی اتاقش یک گلدان گل شمعدان...

خزان شده دل و در حسرت بهار توایم گرفته ظلم و سیاهی تمام عالم...

ی یادگاری برای من مینویسی گُلکم؟ایگ؟ نکن فداتشم اگه نسبتمم ن...

صبح در کوچه ی مامنتظر خنده ی توست !وقت آن استکه خورشید مجدد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط