مروری بر فرمایشات امام حسینع از مدینه تا کربلا
70/مروری بر فرمایشات امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا
بنا به نقل ابن اثیر ، حرّ پس از آنکه خود را از سپاه عمرسعد به کنار کشید و به عنوان توبه به خدمت امام علیه السلام رسید ، عرضه داشت : من فکر نمی کردم که این مردم کار را بدینجا خواهند کشید که جدا با تو بجنگند و الا هیچگاه با آنان همراهی نمی کردم اینک به عنوان توبه از آنچه از من نسبت به شما سرزده است و مانع از حرکت شما بوده ام به حضورتان آمده ام و تصمیم دارم تا پای مرگ از شما حمایت کنم ودر پیش رویت کشته شوم ، آیا توبه من پذیرفته است ؟
امام علیه السلام در پاسخ وی فرمود :
((نَعَمْ یَتُوبُ اللّهُ عَلَیْکَ وَیَغْفِرُ لَکَ ؛ )) آری ، خدا توبه تو را می پذیرد و گناهانت را می بخشد))
بنا به نقل طبری و ابن کثیر ، ((حر)) پس از کشته شدن حبیب و قبل از نماز ظهر به همراه زهیر به دشمن حمله نمود که هریک از آنان در محاصره دشمن قرار می گرفت ، دیگری حلقه محاصره را می شکست و از دشمن نجاتش می داد تا بالا خره اسب حّر را پی نمودند او پیاده به جنگ ادامه داد و پس از آنکه بالغ بر چهل تن از دشمن را کشت یک گروه پیاده از دشمن بر وی حمله نموده و او را از پای در آورد . در این موقع چندتن از یاران حسین بن علی علیهما السلام نیز به آنان حمله کردند وبدن نیمه جان حرّ را از میان قتلگاه به طرف خیمه ها حمل نموده در کنار خیمه اجساد شهدا قرار دادند.
امام علیه السلام نیز در همین جا و در کنار پیکر نیمه جان حرّ که هنوز رمقی از حیات در وی بود ، قرار گرفت وبا دیدن جسد خون آلود او همان جمله را که مکرر می گفت ، بر زبان جاری کرد و فرمود :
(( این مردم کوفه قاتلان و کشندگانی هستند همانند قاتلان پیامبران و فرزندان پیامبران ))
سپس در بالای سر حرّ نشست و در حالی که خاک و خون از سرو صورتش پاک می کرد، چنین فرمود :
((اَنْتَ الحُرُّ کَما سَمَّتکَ اُمُّکَ وَاَنْتَ الحُرُّ فی الدُّنْیا وَالاخِرَة ؛ )) تو حر و آزاد مردی ، همان گونه که مادرت تو را حُر نامیده است . و تو آزاد مردی در این جهان فانی و در آن جهان پایدار و ابدی ))
آنگاه این ابیات را در رثای حرّ خواند :
(( چه نیکو مردی است حرّ ، حرّ ریاحی ، شکیبا و صبور به هنگام (جنگ ) و کثرت نیزه ها .
و چه نیکو مردی است حر آنگاه که حسین ندا نمود او به هنگام دعوت حسین جانش را فدا نمود .
پروردگارا ! در بهشت برین از وی پذیرایی کن و از حوریان زیبا و نمکین برای او همسر قرار بده !
#حدیث#احادیث#روایت#روایات#امام#امامان#معصوم#معصومین#امامت#hadis#imam#شیعه#تشیع#اسلام#اهل_بیت#اهلبیت#حسین#امام_حسین#عاشورا#کربلا#از_مدینه_تا_کربلا#عاشورا#زیارت_عاشورا#
بنا به نقل ابن اثیر ، حرّ پس از آنکه خود را از سپاه عمرسعد به کنار کشید و به عنوان توبه به خدمت امام علیه السلام رسید ، عرضه داشت : من فکر نمی کردم که این مردم کار را بدینجا خواهند کشید که جدا با تو بجنگند و الا هیچگاه با آنان همراهی نمی کردم اینک به عنوان توبه از آنچه از من نسبت به شما سرزده است و مانع از حرکت شما بوده ام به حضورتان آمده ام و تصمیم دارم تا پای مرگ از شما حمایت کنم ودر پیش رویت کشته شوم ، آیا توبه من پذیرفته است ؟
امام علیه السلام در پاسخ وی فرمود :
((نَعَمْ یَتُوبُ اللّهُ عَلَیْکَ وَیَغْفِرُ لَکَ ؛ )) آری ، خدا توبه تو را می پذیرد و گناهانت را می بخشد))
بنا به نقل طبری و ابن کثیر ، ((حر)) پس از کشته شدن حبیب و قبل از نماز ظهر به همراه زهیر به دشمن حمله نمود که هریک از آنان در محاصره دشمن قرار می گرفت ، دیگری حلقه محاصره را می شکست و از دشمن نجاتش می داد تا بالا خره اسب حّر را پی نمودند او پیاده به جنگ ادامه داد و پس از آنکه بالغ بر چهل تن از دشمن را کشت یک گروه پیاده از دشمن بر وی حمله نموده و او را از پای در آورد . در این موقع چندتن از یاران حسین بن علی علیهما السلام نیز به آنان حمله کردند وبدن نیمه جان حرّ را از میان قتلگاه به طرف خیمه ها حمل نموده در کنار خیمه اجساد شهدا قرار دادند.
امام علیه السلام نیز در همین جا و در کنار پیکر نیمه جان حرّ که هنوز رمقی از حیات در وی بود ، قرار گرفت وبا دیدن جسد خون آلود او همان جمله را که مکرر می گفت ، بر زبان جاری کرد و فرمود :
(( این مردم کوفه قاتلان و کشندگانی هستند همانند قاتلان پیامبران و فرزندان پیامبران ))
سپس در بالای سر حرّ نشست و در حالی که خاک و خون از سرو صورتش پاک می کرد، چنین فرمود :
((اَنْتَ الحُرُّ کَما سَمَّتکَ اُمُّکَ وَاَنْتَ الحُرُّ فی الدُّنْیا وَالاخِرَة ؛ )) تو حر و آزاد مردی ، همان گونه که مادرت تو را حُر نامیده است . و تو آزاد مردی در این جهان فانی و در آن جهان پایدار و ابدی ))
آنگاه این ابیات را در رثای حرّ خواند :
(( چه نیکو مردی است حرّ ، حرّ ریاحی ، شکیبا و صبور به هنگام (جنگ ) و کثرت نیزه ها .
و چه نیکو مردی است حر آنگاه که حسین ندا نمود او به هنگام دعوت حسین جانش را فدا نمود .
پروردگارا ! در بهشت برین از وی پذیرایی کن و از حوریان زیبا و نمکین برای او همسر قرار بده !
#حدیث#احادیث#روایت#روایات#امام#امامان#معصوم#معصومین#امامت#hadis#imam#شیعه#تشیع#اسلام#اهل_بیت#اهلبیت#حسین#امام_حسین#عاشورا#کربلا#از_مدینه_تا_کربلا#عاشورا#زیارت_عاشورا#
- ۷۲۱
- ۰۵ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط