اعتراف می کنم کهباختم

اعتِراف می کُنَم که«باختَم»

تاسَم«جُفت»بود وَلی«جور»نَبود

برگه هام«آس»بود وَلی«حُکم»نَبود

آخَرِش شُد یِکی«بود»یکی«نابود

اینَم«سَرنِوِشتِ»ما بود
دیدگاه ها (۱)

ﺁﺩﻣـــﺎﯾﯽ ﮐﻪ ←ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺣــــــــﺎﻟﺘﻮ ﻣﯿﭙـــــــﺮﺳﻦ ﺯﯾـــــــــ...

‌‌لـبـخـنــد مـیـزنـم چـون حــال ندارمتـوضـیـح بـدم کـه چـقـ...

بسلامتیه بهروز وثوق که میگفتخیابون یه طــرف هم بـاشـه بـازچـ...

حییت ابملگت الصدقان والمن احچی بحساسیاذه الوادم تدنگ راس انه...

چیکار‌ کنم انقد عاشقش بودم که حاضر بودم‌ براش ادم بکش ولی او...

زمانی منم یک ماه داشتم میدانی اخرش چه شد ؟ماهم سال ها پیش از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط