کم از دست چَشمانت به هجران نرفته ام...

کم از دست چَشمانت به هجران نرفته ام...
دست در دست جهنم میان آتش نرفته ام...
کم از لب هایت برای دیگران نگفته ام...
وز شیرینی بیانت به خواب رویایی نرفته ام..
کم برایت جان ندادم،جان نستاندم..
بخدا کمتر از کافر به سمت بیچارگی نرفته ام..
چه لگد ها که از دیگران نخوردم به خاطرت!
به والله که من دیگر ز دستت عاصی شده ام..
بیا تکلیف مرا روشن ساز!
که من دیگر همچو،مجنون دیوانه شده ام!
#سوگند_هزارخانی