تو را برای من آورد و ...
......
تو را برای من آورد و من برای همینم
بدون عشق تو انگشتری بدون نگینم
تمام روز و شبم را امید دارم از این کـه
تو با کمان دو ابرو نشسته ای به کمینـم
تو سیب سرخ درختی منم که ریشه ی آنم
نمی رسد به تو دستم که در طلسم زمینم
نشسته ام برسانی به دست ، کاسه ی آبی
که در سراب وصالت همیشه تشنه ترینم
برای لحظه ی چندی بمان و عاشق من شو
نرو که از گل رویت هزار بوسه بچینم....
تو را برای من آورد و من برای همینم
بدون عشق تو انگشتری بدون نگینم
تمام روز و شبم را امید دارم از این کـه
تو با کمان دو ابرو نشسته ای به کمینـم
تو سیب سرخ درختی منم که ریشه ی آنم
نمی رسد به تو دستم که در طلسم زمینم
نشسته ام برسانی به دست ، کاسه ی آبی
که در سراب وصالت همیشه تشنه ترینم
برای لحظه ی چندی بمان و عاشق من شو
نرو که از گل رویت هزار بوسه بچینم....
- ۵۱۹
- ۲۹ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط