زندگیدوروزع
#ـزندگیـ.ـدو.ـروزع!
#پارت.ـاول
کلیه هام چند؟
عینکش رو گذاشت رو چشماش و بهم نگاه کرد!
_هردو جفتش رو میخوای بفروشی؟
سرم رو تکون دادم
_ولی اینجوری میمیری دختر...
مجبورم اقای دکتر
قلبم؛ کلیه هام، همه رو میخوام بفروشم
چقدر میخرن؟
_قلب سالم شش میلیارد و کلیه های سالم سیصد و پنجاه میلیون!
چشام خیس اشک شده بود....
این که تقریبا میشد هفت میلیارد
بقیه پول چی؟
اخه بیست میلیارد
_خوبین خانوم؟
بله خوبم..
نفس عمیقی کشیدم اشکام رو پاک کردم و جدی به دکتر نگاه کردم و گفتم
میخوام بفروشم
دکتر نکاهی بهم کرد
_میتونم بدونم چرا؟
نه
دکتر پوفی کشید...
_ولی تو با این کار میمیری
مهم نیست
نمیخواستم ادامه بدم و حالم از این بدتر بشه! ازش پرسیدم
الان باید چیکار کنم؟
_باید ازت ازمایش بگیریم تا بفهمیم اعظای بدنت سالم هست یا نه!
خب.. میشه بگید کی بیام؟
_دختر تو از این کاری که میخوای بکنی مطمعن هستی؟
بله؛ بله
میشه دیگ نپرسید بله مطمعنم
_سه شنبه هفته بعد بیایید
بله خدا نگهدار
با چشمای تار و خسم از بیمارستان خارج شدم
خدایا میبینی اینهمه بدبختی یه نگاهی بهم بکن
کمکم کن
از بچگی خودم کار کردم و خرج خودمو دادم با دستای خودم جون کندم
اخه گناه من چیه؟
من؟ یه دخترِ هجده ساله بدون پدر...
بدون خانواده و کس و کاری
اخه من چجوری بیست میلیارد جور کنم تا مامانم ازاد بشه؟
کاش اون شب طمع نمیکردم و اضافه کاری نمیموندم تا اینجوری نمیشد!
خدایا خودت کمک کن
«خوب بود؟»
«ادامه بدم؟»
«کامنت نظرت رو بگو»
«خوندی لایک کن»
(وقت گذاشتم براش حمایت کنین🫠)
#پارت.ـاول
کلیه هام چند؟
عینکش رو گذاشت رو چشماش و بهم نگاه کرد!
_هردو جفتش رو میخوای بفروشی؟
سرم رو تکون دادم
_ولی اینجوری میمیری دختر...
مجبورم اقای دکتر
قلبم؛ کلیه هام، همه رو میخوام بفروشم
چقدر میخرن؟
_قلب سالم شش میلیارد و کلیه های سالم سیصد و پنجاه میلیون!
چشام خیس اشک شده بود....
این که تقریبا میشد هفت میلیارد
بقیه پول چی؟
اخه بیست میلیارد
_خوبین خانوم؟
بله خوبم..
نفس عمیقی کشیدم اشکام رو پاک کردم و جدی به دکتر نگاه کردم و گفتم
میخوام بفروشم
دکتر نکاهی بهم کرد
_میتونم بدونم چرا؟
نه
دکتر پوفی کشید...
_ولی تو با این کار میمیری
مهم نیست
نمیخواستم ادامه بدم و حالم از این بدتر بشه! ازش پرسیدم
الان باید چیکار کنم؟
_باید ازت ازمایش بگیریم تا بفهمیم اعظای بدنت سالم هست یا نه!
خب.. میشه بگید کی بیام؟
_دختر تو از این کاری که میخوای بکنی مطمعن هستی؟
بله؛ بله
میشه دیگ نپرسید بله مطمعنم
_سه شنبه هفته بعد بیایید
بله خدا نگهدار
با چشمای تار و خسم از بیمارستان خارج شدم
خدایا میبینی اینهمه بدبختی یه نگاهی بهم بکن
کمکم کن
از بچگی خودم کار کردم و خرج خودمو دادم با دستای خودم جون کندم
اخه گناه من چیه؟
من؟ یه دخترِ هجده ساله بدون پدر...
بدون خانواده و کس و کاری
اخه من چجوری بیست میلیارد جور کنم تا مامانم ازاد بشه؟
کاش اون شب طمع نمیکردم و اضافه کاری نمیموندم تا اینجوری نمیشد!
خدایا خودت کمک کن
«خوب بود؟»
«ادامه بدم؟»
«کامنت نظرت رو بگو»
«خوندی لایک کن»
(وقت گذاشتم براش حمایت کنین🫠)
- ۱.۸k
- ۲۳ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط