غرورم را شستم

غرورم را شڪستم
نجابتم ڪه نشڪست...شڪست؟
اشڪهایم ڪه نریخت...ریخت؟
گفتم دوستت دارم...دوستے ڪه نخواستم...خواستم؟
در دلم میخواندمش میخواستمش...تا ابد...
چیزے درونم منجمد شد...او ڪه ندید...دید؟
هق هق ها را ڪه نشنید...شنید
خواستم بداند و بہ حرمت غرور شڪستہ ام سڪوت ڪند...
فقط خواند...فقط دید...فقط رفت....
دیدگاه ها (۱)

تا کی بترسم از رفتنت ؟تا کی بترسم از روزهای نداشتنت ؟و هر شب...

بعضی وقت ها آدم یه روزهایی رو می بینه!یه روزهای خیلی دور؛بی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط