خواستم حرف بزنم ..
خواستم حرف بزنم ..
اگر یک نفر بود ، اگر فقط یک نفر نگاه میکرد ، میگفتم . خواستم گریه کنم ، اما مگر گذاشت؟
اشکی که همیشه داشت میآمد ...
خواستم از عشق بگویم . از رنجی غریب حرف بزنم ، خواستم با کسی حرف بزنم . برایش بگویم که چیزهای عزیزی در این دنیا هست ، که بیاینکه تجربهشان کنیم ، از آنها دلزدهایم ..!
آیا میفهمید؟
من از همهی آنچه نداشتهام ، اشباع شدهام ، لبریز شدهام ، همهی آنچه نیست ، از من دارد سر میرود ...
آیا کسی حرف مرا میفهمد ..؟
#معین_دهاز
اگر یک نفر بود ، اگر فقط یک نفر نگاه میکرد ، میگفتم . خواستم گریه کنم ، اما مگر گذاشت؟
اشکی که همیشه داشت میآمد ...
خواستم از عشق بگویم . از رنجی غریب حرف بزنم ، خواستم با کسی حرف بزنم . برایش بگویم که چیزهای عزیزی در این دنیا هست ، که بیاینکه تجربهشان کنیم ، از آنها دلزدهایم ..!
آیا میفهمید؟
من از همهی آنچه نداشتهام ، اشباع شدهام ، لبریز شدهام ، همهی آنچه نیست ، از من دارد سر میرود ...
آیا کسی حرف مرا میفهمد ..؟
#معین_دهاز
۵۰۷
۳۱ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.