شعر سیمین بهبهانی!
شعر سیمین بهبهانی!
و جوابیه آ ن که درباب امربه معروف ونهی از منکر.
حتما بخوانید...
من اگر کافر و بی دین و خرابم؛ به تو چه؟
من اگر مست می و شرب و شرابم ؛ به تو چه؟
تو اگر مستعد نوحه و آهی، چه به من؟
من اگر عاشق سنتور و ربابم؛ به تو چه؟
تو اگر غرق نمازی٬چه کسی گفت چرا؟؟
من اگر وقت اذان غرقه به خوابم؛ به تو چه؟
تو اگر لایق الطاف خدایی، خوش باش
من اگر مستحق خشم و عتابم؛ به تو چه؟
دُنیا گر چه سراب است به گفتار شما
من به جِد طالب این کهنه سرابم؛ به تو چه؟
تو اگر بوی عرق میدهی از فرط خلوص!
و من ار رایحه ی مثل گلابم؛ به تو چه؟
من اگر ریش، سه تیغ کرده ام از بهر ادب
و اگر مونس این ژیلت و آبم؛ به تو چه؟
تو اگر جرعه خور باده کوثر هستی!
من اگر دُردکش باده ی نابم؛ به تو چه؟
تو اگر طالب حوری بهشتی، خب باش!
من اگر طالب معشوق شبابم؛ به تو چه؟
تو گر از ترس قیامت نکنی عیش عیان
من اگر فارغ از روز حسابم؛ به تو چه ؟
............
جوابی برای شعر سیمین بهبهانی
کفر و بی دینی ات ای یار، به ما مربوط است
بشنو این پند گهربار، به ما مربوط است
تو که با لهو و لعب در پی مستی هستی
میکنی جمع گرفتار، به ما مربوط است
بی خیالت بشوم بارش طوفان بلا
میرسد از درو دیوار، به ما مربوط است
آنچه آمد به سر طایفه نوح نبی
میشود واقعه تکرار، به ما مربوط است
من اگر لایق الطاف خدایم، به تو چه!
تو کنی جامعه بیمار، به ما مربوط است
تو اگر می بخوری در پس خانه، چه به من!
گر بیایی بر انظار، به ما مربوط است.
تو به این کوه گنه عامل شیطان
گشتی
شده ای نوکر دربار به ما مربوط است
گر نبندیم بر پوزه او قلاده
میدرد همچو سگ هار، به ما مربوط است
گر تو سوراخ کنی کشتی این جامعه را
میشود غرق به ناچار به ما مربوط است
مست کن لیک نبینم که تو مستی کردی
عربده کوچه وبازار، به ما مربوط است
تو که با چنگ و ربابت همه مردم را
میکنی مستعد نار، به ما مربوط است
به جهنم که خودت را بکشی در خانه
در خیابان بزنی دار به ما مربوط است
دین من داده اجازه که دخالت بکنم
تا نبینم ز تو آزار، به ما مربوط است.
امر معروف کنم، نهی زمنکر بپذیر
تا ابد، ترمز اشرار، به ما مربوط است....
و جوابیه آ ن که درباب امربه معروف ونهی از منکر.
حتما بخوانید...
من اگر کافر و بی دین و خرابم؛ به تو چه؟
من اگر مست می و شرب و شرابم ؛ به تو چه؟
تو اگر مستعد نوحه و آهی، چه به من؟
من اگر عاشق سنتور و ربابم؛ به تو چه؟
تو اگر غرق نمازی٬چه کسی گفت چرا؟؟
من اگر وقت اذان غرقه به خوابم؛ به تو چه؟
تو اگر لایق الطاف خدایی، خوش باش
من اگر مستحق خشم و عتابم؛ به تو چه؟
دُنیا گر چه سراب است به گفتار شما
من به جِد طالب این کهنه سرابم؛ به تو چه؟
تو اگر بوی عرق میدهی از فرط خلوص!
و من ار رایحه ی مثل گلابم؛ به تو چه؟
من اگر ریش، سه تیغ کرده ام از بهر ادب
و اگر مونس این ژیلت و آبم؛ به تو چه؟
تو اگر جرعه خور باده کوثر هستی!
من اگر دُردکش باده ی نابم؛ به تو چه؟
تو اگر طالب حوری بهشتی، خب باش!
من اگر طالب معشوق شبابم؛ به تو چه؟
تو گر از ترس قیامت نکنی عیش عیان
من اگر فارغ از روز حسابم؛ به تو چه ؟
............
جوابی برای شعر سیمین بهبهانی
کفر و بی دینی ات ای یار، به ما مربوط است
بشنو این پند گهربار، به ما مربوط است
تو که با لهو و لعب در پی مستی هستی
میکنی جمع گرفتار، به ما مربوط است
بی خیالت بشوم بارش طوفان بلا
میرسد از درو دیوار، به ما مربوط است
آنچه آمد به سر طایفه نوح نبی
میشود واقعه تکرار، به ما مربوط است
من اگر لایق الطاف خدایم، به تو چه!
تو کنی جامعه بیمار، به ما مربوط است
تو اگر می بخوری در پس خانه، چه به من!
گر بیایی بر انظار، به ما مربوط است.
تو به این کوه گنه عامل شیطان
گشتی
شده ای نوکر دربار به ما مربوط است
گر نبندیم بر پوزه او قلاده
میدرد همچو سگ هار، به ما مربوط است
گر تو سوراخ کنی کشتی این جامعه را
میشود غرق به ناچار به ما مربوط است
مست کن لیک نبینم که تو مستی کردی
عربده کوچه وبازار، به ما مربوط است
تو که با چنگ و ربابت همه مردم را
میکنی مستعد نار، به ما مربوط است
به جهنم که خودت را بکشی در خانه
در خیابان بزنی دار به ما مربوط است
دین من داده اجازه که دخالت بکنم
تا نبینم ز تو آزار، به ما مربوط است.
امر معروف کنم، نهی زمنکر بپذیر
تا ابد، ترمز اشرار، به ما مربوط است....
۴.۳k
۲۸ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.