دلم یک زمستان سخت می خواهد

دلم یک زمستان سخت می خواهد
یک برف
یک کولاک
به وسعت تاریخ
که ببارد و ببارد و تمام راهها بسته شوند
و تو چاره ای جز ماندن نداشته باشی
ماندنی تا بهار
و چه بهاری بشود آن زمستان
دیدگاه ها (۱)

کمی رعایت نکن!کمی بی ادب؛کمی جسور؛ ناگهان تر از ناگهان؛ نیمه...

داشتم به سیاه بختی ام فکر میکردمیادِ رنگِ چشمانت افتادم،چه ب...

گوشی را بردارو در نهایت بی اهمیتی مرا بگیرببین هنوز دلت مرا ...

چنین گوید پیر مغان

گفت دانایی که: گرگی خیره سرهست پنهان در نهاد هر بشرلاجرم جار...

تو... قشنگترين عامل تپش قلب منی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط