در پاسخ به اصولگرایان و فعالان فرهنگی که میگویند با ای
در پاسخ به اصولگرایان و فعالان فرهنگی، که میگویند: "با این مقدمه که زن از لحاظ خلقت و فطرت علاقمند به نمایش زیباییهای خود است و حق دارد هر آنگونه که بخواهد در جامعه ظاهر شود و زیباییهای خود را برای مردان آشکار کند باید طبق منطق سست غربی متقابلا حق التذاذ مرد را هم در نظر بگیریم. زیرا از لحاظ فطری و خلقت مرد به سوی زیباییهای زن میل پیدا میکند و علاقمند به ایجاد رابطه جنسی است. پس حق دارد از چیزی که از آن خوشش میآید بهره ببرد. بنابراین چیزی به نام تجاوز معنا پیدا نمیکند. چون زن که از مرد اجازهای برای نمایش زیباییهای خود نگرفته و اگر مرد با عریانیهای وی تحریک شود دلیلی ندارد برای رفع میل جنسی خویش از زن اجازه بگیرد!"
چند نکته را یاد آور میشوم؛
اول آنکه همانطور که نویسنده این مطلب گفته میل به زن در مرد فطری و ذاتی است(البته از استثناها فعلا میگذریم)، بنابراین آنکه بگویم چون مرد به زن میل دارد پس زن باید خودش را بپوشاند حرفی است خنده دار، میل مردها به جنس مخالف اگر کنترل نشود تا جایی پیش میرود که نمونه هایی از تجاوزهای پسر به مادر، برادر به خواهر یا پدر به دختر به وقوع می پیوندند. اینجا قربانی ها مقصر هستند؟
دوم: هیچ حد و مرزی و هیچ حداقلی در محرک ها وجود ندارد، شخصی ممکن است با دیدن یک ابروی زیبا، یا روسری رنگی، یا حتی چادر مشکی ای که بواسطه باد به بدن زن چسبیده تحریک شود، آیا این مرد مجاز به تجاوز است؟ بنابراین نمی شود حد و مرزی بین محرک ها تعریف کرد، چه آنکه در مغرب زمین هم مردان در خیابان سلانه سلانه و شهوتناک از دیدن زنان سر برهنه یا بیشتر، راه نمی روند. آنجا مردان دغدغه های مهم تری دارن، البته بیمار ذهنی همه جا وجود دارد.
برای همه مسلم است که برای جلوگیری از افراط شخص خودش باید خودش را کنترل کند. به طور مثال نمی شود گفت برای آنکه مردم کمتر به خرید و ولخرجی روی بیاورند باید پاساژها و بازارها را جمع کرد.
سوم: بدون حمله به اشخاص خاصی، به طیف فکری کسانی که اینگونه می اندیشند میگویم که آیا در بین همان هایی که چنین به اصطلاح استدلالاتی را مطرح میکنند، عقبگرد اخلاقی وجود ندارد؟ سفیر ایران در برزیل آیا برای نمونه کافی نیست؟ یا سردار زارعی مثال کافی برای این ماجرا نیست؟
پس آنچه که خود نویسنده به آن اشاره میکند میشود ثقل کلام ما و پاشنه آشیل مطلب نویسنده در رد استدلالش، میل به جنس مخالف در مردان امر فطری است و ربطی به ظاهر یک زن و حتی نسبت او به مرد هم ندارد ، همانطور که اشاره شد بعضی از مردان(متاسفانه البته) به نوامیس خود تجاوز میکنند.
مردان برای آنکه زنان در آرامش باشند باید این "میل فطری" خود را کنترل کنند، زن فقط وسیله ای برای ارضای جنسی مردان نیست و این مسئله را ما مردها باید با خودمان به گونه حل کنیم، زن انسان است و انسان هم دوست دارد زیبایی خود را به نمایش بگذارد.
آخرین نکته که به نظرم بد نباشد گفته شود این است که ما مردها هم میل به تبرج و خودنمایی داریم، برای همین شیک می پوشیم، خود را معطر میکنیم،موهایمان را مرتب میکنیم و به لباس های گران قیمت پول می دهیم و می پوشیم ماشین های لوکس میخریم تا همین زن ها به ما میل پیدا کنند، البته این نوع تفکر یک "تفکر مدرن" از یک "مرد مدرن" است که به دنبال توجیه تجاوز نیست و اگر به ایجاد رابطه با جنس مخالف علاقه دارد، سعی نمیکند با آسمان ریسمان کردن وحشی گری را ترویج کند، چرا که "مرد مدرن"، زن را اول انسان میداند بنابراین برای او حق انتخاب قائل می شود. نه آنکه به او به زور و به جرم زیبا بودن تجاوز کند.
سنت و مدرنیته در ایران
چند نکته را یاد آور میشوم؛
اول آنکه همانطور که نویسنده این مطلب گفته میل به زن در مرد فطری و ذاتی است(البته از استثناها فعلا میگذریم)، بنابراین آنکه بگویم چون مرد به زن میل دارد پس زن باید خودش را بپوشاند حرفی است خنده دار، میل مردها به جنس مخالف اگر کنترل نشود تا جایی پیش میرود که نمونه هایی از تجاوزهای پسر به مادر، برادر به خواهر یا پدر به دختر به وقوع می پیوندند. اینجا قربانی ها مقصر هستند؟
دوم: هیچ حد و مرزی و هیچ حداقلی در محرک ها وجود ندارد، شخصی ممکن است با دیدن یک ابروی زیبا، یا روسری رنگی، یا حتی چادر مشکی ای که بواسطه باد به بدن زن چسبیده تحریک شود، آیا این مرد مجاز به تجاوز است؟ بنابراین نمی شود حد و مرزی بین محرک ها تعریف کرد، چه آنکه در مغرب زمین هم مردان در خیابان سلانه سلانه و شهوتناک از دیدن زنان سر برهنه یا بیشتر، راه نمی روند. آنجا مردان دغدغه های مهم تری دارن، البته بیمار ذهنی همه جا وجود دارد.
برای همه مسلم است که برای جلوگیری از افراط شخص خودش باید خودش را کنترل کند. به طور مثال نمی شود گفت برای آنکه مردم کمتر به خرید و ولخرجی روی بیاورند باید پاساژها و بازارها را جمع کرد.
سوم: بدون حمله به اشخاص خاصی، به طیف فکری کسانی که اینگونه می اندیشند میگویم که آیا در بین همان هایی که چنین به اصطلاح استدلالاتی را مطرح میکنند، عقبگرد اخلاقی وجود ندارد؟ سفیر ایران در برزیل آیا برای نمونه کافی نیست؟ یا سردار زارعی مثال کافی برای این ماجرا نیست؟
پس آنچه که خود نویسنده به آن اشاره میکند میشود ثقل کلام ما و پاشنه آشیل مطلب نویسنده در رد استدلالش، میل به جنس مخالف در مردان امر فطری است و ربطی به ظاهر یک زن و حتی نسبت او به مرد هم ندارد ، همانطور که اشاره شد بعضی از مردان(متاسفانه البته) به نوامیس خود تجاوز میکنند.
مردان برای آنکه زنان در آرامش باشند باید این "میل فطری" خود را کنترل کنند، زن فقط وسیله ای برای ارضای جنسی مردان نیست و این مسئله را ما مردها باید با خودمان به گونه حل کنیم، زن انسان است و انسان هم دوست دارد زیبایی خود را به نمایش بگذارد.
آخرین نکته که به نظرم بد نباشد گفته شود این است که ما مردها هم میل به تبرج و خودنمایی داریم، برای همین شیک می پوشیم، خود را معطر میکنیم،موهایمان را مرتب میکنیم و به لباس های گران قیمت پول می دهیم و می پوشیم ماشین های لوکس میخریم تا همین زن ها به ما میل پیدا کنند، البته این نوع تفکر یک "تفکر مدرن" از یک "مرد مدرن" است که به دنبال توجیه تجاوز نیست و اگر به ایجاد رابطه با جنس مخالف علاقه دارد، سعی نمیکند با آسمان ریسمان کردن وحشی گری را ترویج کند، چرا که "مرد مدرن"، زن را اول انسان میداند بنابراین برای او حق انتخاب قائل می شود. نه آنکه به او به زور و به جرم زیبا بودن تجاوز کند.
سنت و مدرنیته در ایران
- ۶.۷k
- ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط