دست آذر را گرفت و گفت وقت رفتن است

دست آذر را گرفت و گفت وقت رفتن است
چادرش را بین دندان‌ها گرفت و دور شد

مهر و آبان را سوار باد قبلا کرده بود
قصد ماندن داشت اما دی شد و مجبور شد

ارس آرامی
دیدگاه ها (۱)

دست آذر را گرفت و گفت وقت رفتن استچادرش را بین دندان‌ها گرفت...

عمر به آذر می‌رود دی‌ماه و اسفند نیز همرفتن مهرش ز دل، بشنو ...

به دور از چشم نگران آبان پاییز و زمستان باهم یک قرار عاشقانه...

به دور از چشم نگران آبان پاییز و زمستان باهم یک قرار عاشقانه...

هزارمین قول انگشتی را یه یاد اور پارت اول

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط