عاشقانه های پاک
عاشقانه های پاک
«ربنا آتنا» نگاهش را...
که هوایم دوباره بارانی است...
«السلام علیکْ یا» دریا
که دلم بی قرار و توفانی است...
«اِنّ فی خلق» تو خدا هم مست...
روحْ حیران، فرشتهها هم مست...
«اِنّ فی خلق» تو زمین مبهوت
زیر یک آسمان پریشانی است...
«لا اله»َم کجای «الا» یی؟
روح دریا کجای دریایی؟...
مثل آبی به چشم ماهیها
ای «هوالظاهر»ی که پیدا نیست...
«یا سریع الرضا»ی لبخندت
عاشقان را کشیده در بندت...
«یا ولیَّ الذینَ» یک دنیا
که در اسم تو غرق حیرانی است...
«و اذا الشّمسْ» پیش تو تاریک...
«واذا البحرْ» از تو در جوشش...
واذا القلبِ من که میپرسند :
به کدامین گناه قربانی است؟
از میِ «اِنّما ولی» مستم...
در هوای «هوالعلی...» مستم
از «شراباً طَهورِ» چشمانت
شب میخانهام چراغانی است...
«اشهد انَّ» هر چه دارم تو...
«وقِنا من عذابِ نار»َم تو...
آه، «یا ایها العزیز»َم آه...
توشهام باز شرم کنعانی است...
«لیْتَ شِعری» که شعر من آیا
می رسد تا به ساحلت؟ دریا...
نالههای کبوتری زخمی
که در این بند تیره زندانی است...
#قاسم_صرافان
#عاشقانه_های_پاک #عاشقانه #عشق #فکرنو
«ربنا آتنا» نگاهش را...
که هوایم دوباره بارانی است...
«السلام علیکْ یا» دریا
که دلم بی قرار و توفانی است...
«اِنّ فی خلق» تو خدا هم مست...
روحْ حیران، فرشتهها هم مست...
«اِنّ فی خلق» تو زمین مبهوت
زیر یک آسمان پریشانی است...
«لا اله»َم کجای «الا» یی؟
روح دریا کجای دریایی؟...
مثل آبی به چشم ماهیها
ای «هوالظاهر»ی که پیدا نیست...
«یا سریع الرضا»ی لبخندت
عاشقان را کشیده در بندت...
«یا ولیَّ الذینَ» یک دنیا
که در اسم تو غرق حیرانی است...
«و اذا الشّمسْ» پیش تو تاریک...
«واذا البحرْ» از تو در جوشش...
واذا القلبِ من که میپرسند :
به کدامین گناه قربانی است؟
از میِ «اِنّما ولی» مستم...
در هوای «هوالعلی...» مستم
از «شراباً طَهورِ» چشمانت
شب میخانهام چراغانی است...
«اشهد انَّ» هر چه دارم تو...
«وقِنا من عذابِ نار»َم تو...
آه، «یا ایها العزیز»َم آه...
توشهام باز شرم کنعانی است...
«لیْتَ شِعری» که شعر من آیا
می رسد تا به ساحلت؟ دریا...
نالههای کبوتری زخمی
که در این بند تیره زندانی است...
#قاسم_صرافان
#عاشقانه_های_پاک #عاشقانه #عشق #فکرنو
۱.۲k
۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.