سینه ی عاطر تو خاطر این جان و تن است

سینه ی عاطرِ تو، خاطرِ این جان و تن است

که مرا هر نفس از آن گل و عنبر دارم

من تو را بیش ز خود می طلبم ای گل من

پرورم سینه ی خود چون گلِ نوبر دارم ..



@d_f
دیدگاه ها (۱)

بی شمارند آنهایی که.... نامشان "آدم" است ادعایشان"آدمیت" ...

چترها را باید بست،زیر باران باید رفت.فکر را، خاطره را، زیر ب...

شاعر از کوچه ی مهتاب گذشتلیک شعری نسرودنه که معشوقه نداشتنه ...

بعضی آدم ها، خیلی زود متولد می‌شوند، بعضی‌ها خیلی دیر و بعضی...

بیـــــمار توام ، روی توام درمـانستجان داروی عاشـــقان رخ جا...

🍒🌱همچو مجنون گفتگو با خویشتن باید مرابی‌زبانم هم‌زبانی همچو ...

دوستت دارمو این قافله ی احساسم هیچگاه تغییر نمیکندحتی اگر تم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط