معرفی کتاب

#معرفی کتاب
یک بار زنی را دیدم که لباس خیلی کوتاهی پوشیده بود، نگاه آتشینی در چشمهایش بود و در دمای پنج درجه زیر صفر، در خیابانهای لیوبلیانا قدم میزد.

فکر کردم باید مست باشد، و رفتم تا کمکش کنم.اما حاضر نشد بالا پوشم را بپذیرد.

شاید در دنیای او تابستان بود و بدنش از اشتیاق کسی که منتظرش بود، گرم میشد.
حتی اگر هم آن شخص فقط در هذیان های او بود، آن زن این حق را داشت که مطابق میلش زندگی کند و بمیرد،
موافق نیستی؟


📘 ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد
✍ 🏻 #پائولو_کوئلیو

📚
دیدگاه ها (۱)

#معرفی کتابخیال نکن زندگی واسه مردا خیلی آسونه! اگه قوی باشی...

#معرفی کتابپدرم به من نصیحتی کرد که هنوز در ذهنم میچرخد !گفت...

#معرفی کتاببر اساس تئوری انتخاب، تنها کسی که می توانیم کنترل...

#معرفی کتابهمه آدمها با هم برابرنداما پولدارها محترمترند!اما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط