مرا ببخش
مرا ببخش
که هنوز
گاهی به یادت
خیال می بافم
خاطراتت را نفس می کشم
و دل تنگی هایم را
واژه واژه شعر می کنم.
مرا ببخش
که تمام قرارهای عاشقی مان را
هزاران بار
تنها دور زده ام
ولی هیچ وقت نفهمیدم
دست هایمان چطور از هم جدا شد؟
و چرا اینقدر بی رحمانه
همدیگر را رها کردیم؟
من جا ماندم از زندگی
از آن جایی که عشقت را
هر شب
کنج دیوار تنهایی اتاقم
التماس کردم
اما سهم من نشد!
من جا ماندم از زندگی
و سال هاست
که حوالی خیال تو
مُردگی می کنم..!
که هنوز
گاهی به یادت
خیال می بافم
خاطراتت را نفس می کشم
و دل تنگی هایم را
واژه واژه شعر می کنم.
مرا ببخش
که تمام قرارهای عاشقی مان را
هزاران بار
تنها دور زده ام
ولی هیچ وقت نفهمیدم
دست هایمان چطور از هم جدا شد؟
و چرا اینقدر بی رحمانه
همدیگر را رها کردیم؟
من جا ماندم از زندگی
از آن جایی که عشقت را
هر شب
کنج دیوار تنهایی اتاقم
التماس کردم
اما سهم من نشد!
من جا ماندم از زندگی
و سال هاست
که حوالی خیال تو
مُردگی می کنم..!
۱.۷k
۱۳ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.