یکی بود یکی نبود زیر ...

#یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود
توی این شهرقشنگ یه روزی هیچی نبود

دیوارامون گلی بود تلفن هندلی بود
کارامون همدلی بود گازمون کپسولی بود

برقمون چراغ سیمی لامپ هامونم قدیمی
قفل درها خفتی بود یخچالامون نفتی بود

هرچی بود خوش بود دلا بیخیال مشکلا
زیلوهامون شد قالی همه چی دیجیتالی

کابل، فیبر نوری همه چی بلوری شد
حالا چشما وا شده اشکنه پیتزا شده

حالا با اون ور آب جوونا با آب و تاب
شب و روز چت میکنند یعنی صحبت میکنند

آب نباتا قند شده پیکانا سمند شده
کوره ده ها راه دارن چوپونا همراه دارن

توی این بگو بخند عصر همراه و سمند
دل خوش سیری چند؟

#توکجایی سهراب؟

#آب را گل کردند
وچه با دل کردند.
زخمها بردل عاشق کردند،
خون به چشمان شقایق کردند..
همه جاسایه دیوار زدند،
گفته بودی قایقی خواهم ساخت.
خواهم انداخت به آب.
دورخواهم شدازین شهرغریب..
قایقت جا دارد؟

که نجاتم دهی ازاین گرداب...
لطفا از کانال شب.مهتابی.منو.تو. بازدید بفرمائید
آدرس لینک کانال من در تلگرام* :
https://telegram.me/moonlightyy/ 
دیدگاه ها (۴)

گـرد شمـع تـو پــرم سوخـت که پـرواز کنــم داغ هجـــر تـــــو...

اگر باران بودم انقدر می باریدمتا غبار غم را از دلت پاک کنم ا...

آخرین خبر:دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ستتو مرا باز رساند...

گه گاهی که دلم می گیرد ...

ما دهه شصتیا نسلی هستیم که درصورت بروز شیطنت بیش از حد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط