من به بعضی چهرهها چون زود عادت میکنم

‌‌
من به بعضی چهره‌ها چون زود عادت می‌کنم
پیش‌شان سر بر نمی‌آرم، رعایت می‌کنم

هم‌چنان‌که برگ خشکیده نماند بر درخت
مایه‌ی رنج تو باشم رفع زحمت می‌کنم

این دهان باز و چشم بی‌تحرک را ببخش
آن‌قدر جذابیت داری که حیرت می‌کنم

کم اگر با دوستانم می‌نشینم جرم توست
هر کسی را دوست دارم در تو رؤیت می‌کنم

فکر کردی چیست موزون می‌کند شعر مرا؟
در قدم برداشتن‌های تو دقت می‌کنم

یک سلامم را اگر پاسخ بگویی می‌روم
لذتش را با تمام شهر قسمت می‌کنم

ترک افیونی شبیه تو اگرچه مشکل است
روی دوش دیگران یک روز ترکت می‌کنم

توی دنیا هم نشد برزخ که پیدا کردمت
می‌نشینم تا قیامت با تو صحبت می‌کنم
‌‌‌
کاظم_بهمنی
دیدگاه ها (۸)

‌آن‌چه در مدت هجرِ تو کشیدم، هیهاتدر یکی‌نامه محال است که تح...

هیچ‌کس کاش نباشد نگهش بر راهی ‌چشم بردر بود و دلبر او دیر کن...

فقط دستاش

هر دری بسته شود، جز در پر فیض خدا این در خانه عشق است...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط