بی تو ای ماه رخم بادل خسته چه کنم

بی تو ای ماه رخم بادل خسته چه کنم؟
تو نباشی به که گویم تونباشی چه کنم؟
بی توای همسفرم خسته ز راهم چه شود؛
که بیایی به برم یا که بگویی چه کنم؟
دل غمینم ز تو اما چه بگویم که دلم
بی تو بودن نتواند تو بگو من چه کنم؟
رفتی وبا دل من؛همره خود ؛بد کردی
من ندانستم ازاول با دل خود چه کنم؟
باید اکنون ز تو ومهر تو باشم نومید
چه بگویم نتوانم چه بخواهم چه کنم؟ ...
دیدگاه ها (۱)

پاییز است و هوا پر شده از مهربانی هایی که خدا برایمان به باد...

مثلِ باغی از اَناردر میانه ی خزانگونه ات رسیده است . . .

ما را چه به مهتاب که ما تیره و تاریمدر موسم پاییز ، چونان اب...

به سلامتی خودم که ته ته معرفت اگه نباشم بی معرفت هم نیستم !ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط