شبها که میگیرد دلم یاد تو را تن میکنم
شبها که میگیرد دلم یاد تو را تن میکنم
تنها به یاد بودنت، احساس بودن میکنم
خود را بغل میگیرمو، از بین این دیوارها
تنها به شوق یاد تو،سودای رفتن میکنم
وقتیکه جای خالیت،خود را نمایان میکند
من در هجوم اشکها،احساس مردن میکنم
کم دارد آغوش تو را،این دستهای خسته ام
دور از هم آغوشی تو،حس بریدن میکنم
این فکرهای لعنتی،این خاطرات گم شده
آخر کجای این جهان،از عشق دیدن میکنم
این بغضهای تو به تو،این اشکهای خود به خود
تا کی من این انبوه را با خود کشیدن میکنم
دلتنگ هستم خوب من، ای کاش برگردی به من
شبها که میگیرد دلم،یاد تو را تن میکنم...
تنها به یاد بودنت، احساس بودن میکنم
خود را بغل میگیرمو، از بین این دیوارها
تنها به شوق یاد تو،سودای رفتن میکنم
وقتیکه جای خالیت،خود را نمایان میکند
من در هجوم اشکها،احساس مردن میکنم
کم دارد آغوش تو را،این دستهای خسته ام
دور از هم آغوشی تو،حس بریدن میکنم
این فکرهای لعنتی،این خاطرات گم شده
آخر کجای این جهان،از عشق دیدن میکنم
این بغضهای تو به تو،این اشکهای خود به خود
تا کی من این انبوه را با خود کشیدن میکنم
دلتنگ هستم خوب من، ای کاش برگردی به من
شبها که میگیرد دلم،یاد تو را تن میکنم...
۱.۱k
۲۶ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.